کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاسبز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاسبز
/pāsabz/
معنی
۱. بدقدم.
۲. دلال؛ میانجی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاسبز
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (ص مر.) 1 - واسطه . 2 - دلال . 3 - بدقدم .
-
پاسبز
لغتنامه دهخدا
پاسبز. [ س َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) میانجی و دلال . || شوم قدم . (غیاث اللغات ).
-
پاسبز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹سبزپا› [مجاز] pāsabz ۱. بدقدم.۲. دلال؛ میانجی.
-
پاسبز
لهجه و گویش تهرانی
قدم خیر