کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پازهر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پازهر
/pāzahr/
معنی
= پادزهر
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پادزهر، تریاق، نوشدارو ≠ زهر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پازهر
واژگان مترادف و متضاد
پادزهر، تریاق، نوشدارو ≠ زهر
-
پازهر
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِمر.) نک پادزهر.
-
پازهر
لغتنامه دهخدا
پازهر. [ زَ ] (اِ مرکب ) پادزهر : سخن زهر و پازهر و گرم است و سردسخن تلخ و شیرین و درمان و درد. بوشکور.نه هر که دارد پازهر زهر باید خورد. ابوالفتح بستی .که پازهر زهر است کافزون شودوزاندازه ٔ خویش بیرون شود. ؟ (از قابوسنامه ).پازهر اژدهاست خرد، سوی هو...
-
پازهر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pāzahr = پادزهر
-
پازهر
دیکشنری فارسی به عربی
دواء
-
جستوجو در متن
-
ریخر
لغتنامه دهخدا
ریخر. [ خ َ ] (اِ) سنگ پازهر. (از ناظم الاطباء). نوعی از پازهر و معرب آن فادزهر است . (آنندراج ) (برهان ). نوعی از پازهر. (فرهنگ جهانگیری ).
-
زهردارو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zahrdāru پادزهر؛ پازهر؛ داروی ضد زهر.
-
شفادارو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [قدیمی] ša(e)fādāru داروی شفادهنده؛ پازهر؛ پادزهر.
-
انذرو
لغتنامه دهخدا
انذرو. [ اَ ذَ ](اِ) انزرو. پازهر. (ناظم الاطباء). پازهر. فادزهر. (از برهان قاطع) (آنندراج ). و رجوع به پادزهر شود.
-
تریاق
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ معر. ] (اِ.) پادزهر، پازهر.
-
antidotes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پادزهر ها، پادزهر، ضد سم، پازهر، تریاق
-
تریاق
واژگان مترادف و متضاد
افیون، پادزهر، پازهر، تریاک، ضدزهر، نوشدارو ≠ زهر
-
پادزهر
واژگان مترادف و متضاد
پاد، پازهر، تریاک، تریاق، ضد، مخالف ≠ زهر
-
نوشدارو
واژگان مترادف و متضاد
پازهر، پادزهر، تریاق، تریاک، فادزهر، مرهم ≠ زهر