کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
myotome 3
ماهیچهپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] گروهی از ماهیچهها که آوَرانهای (afferents) یک عصب نخاعی آنها را عصبدهی میکند
-
ویتاپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] ← ویتامینهمپار
-
sarcomere
گوشتپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] واحد انقباضی ماهیچهتارچه
-
sclerotome 1
استخوانپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ناحیهای از استخوان که یک عصب نخاعی آن را عصبدهی میکند
-
somite, mesoblastic segment, mesodermic segment, primitive segment, primordial segment, protovertebral segment
تَنپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] هریک از دو تودۀ میانپوست که در دو سوی لولۀ عصبی رویان قرار دارد و پوست و ماهیچه و ستون مهرهها را میسازد
-
blastomere
تَندهپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] هریک از یاختههای تَنداله
-
pentamerous
پنجپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی چرخهای که پارگان آن متشکل از پنج قطعه است
-
dermatome 2, dermatomic area
پوستپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بخشی از پوست که آوَرانهای (afferents) یک عصب نخاعی آن را عصبدهی میکنند
-
foldamer
تابپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] هر مشابه پروتئین ساختگی که برای تابیدن و تبدیل شدن به یک ساختار فضایی کاملاً شناختهشده و متراکم و ویژه طراحی شده است و در برهمکنش دو پروتئین طبیعی دخالت دارد
-
excimer
برانگیختهپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] مولکولی دو اتمی که در سطحی بالاتر از حالت پایه قرار دارد
-
trimerous
سهپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی چرخهای که پارگان آن متشکل از سه قطعه است
-
capsomere
پوشهپار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] واحدهای سازندۀ پوشه در ویروس
-
دور پار
لغتنامه دهخدا
دور پار. [ رِ ] (اِ فعل ، صوت ) کلمه ٔ دعا که به زن گویند یعنی خدانکناد و دورباد. (ناظم الاطباء). چنین است در ناظم الاطباء و ظاهراً به اضافه ٔ «را» باید خواند یعنی دور از پارسال . و به هر حال در این متفرد است . (یادداشت لغتنامه ).
-
کاترین پار
لغتنامه دهخدا
کاترین پار.[ ت ِ ] (اِخ ) ملکه ٔ انگلستان . ششمین و آخرین زن هانری هشتم (1512 - 1548).
-
ماه پار
لغتنامه دهخدا
ماه پار. (ص مرکب ، اِ مرکب ) مخفف ماه پاره است و کنایه از صاحب حسن و خوش صورت باشد. (برهان ). ماه پاره . خوش صورت و دارای حسن . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماه پاره و مهپاره شود.