کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارینهسنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سنگی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سنگ) sangi ۱. ساختهشده از سنگ.۲. [قدیمی، مجاز] گران و ثقیل: ◻︎ اسیر بند شکم را دو شب نگیرد خواب / شبی ز معدۀ سنگی شبی ز دلتنگی (سعدی: ۱۷۸).
-
سنگی
دیکشنری فارسی به عربی
حجارة
-
سِنْگیْ
لهجه و گویش گنابادی
sengi در گویش گنابادی یعنی سنگین ، پر وزن ، پر بار
-
احمد پارینه
لغتنامه دهخدا
احمدپارینه . [ اَ م َ دِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، ضمیر مبهم مرکب ) همان کس بی تغییری در خَلق و خُلق .- امثال : من همان احمد پارینه که هستم هستم : گفتمت امسال شوی به ز پاررو که همان احمد پارینه ای . سنائی .توبه ز می کرده بود دل ، چو تو ساقی شدی باز...
-
گران سنگی
لغتنامه دهخدا
گران سنگی . [ گ ِ س َ ] (حامص مرکب ) سنگینی . وقار داشتن . آهستگی . متانت . بردباری : و اگر از گران سنگی و آهستگی نکوهیده گردی ، دوست تر دارم که از سبکساری و شتابزدگی ستوده گردی . (قابوسنامه ).کز گران سنگی گنجور سپهر آمد کوه وز سبکساری بازیچه ٔ باد آ...
-
Chalcolithic, Copper Stone Age
مسسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورهای میان نوسنگی و عصر مفرغ که در آن از سنگ و ابزارهای مسی استفاده میکردند؛ این دوره مرحلۀ گذار میان صنایع عصر سنگ و عصر مفرغ است که با دگرگونیهای فرهنگی و روابط بازرگانی شناخته میشود متـ . عصر مس Copper Age
-
rock unit
واحد سنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← واحد سنگشناختی
-
cobbly
قلوهسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] مربوط به قلوهسنگ
-
Epi-palaeolithic
فراپارینهسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] آخرین مرحله در پیشرفت صنایع پارینهسنگی زبرین که در پایان آخرین عصر یخبندان پدید آمد و ادامۀ فرهنگهای پارینهسنگی پس از آخرین عصر یخبندان، درست پیش از آغاز دوران نوسنگی، حدود بیست تا دههزار سال پیش بود
-
Mesolithic/ mesolithic
میانسنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورهای در تاریخ انسان که منحصراً به اروپای پیشازتاریخ تعلق دارد و با عقبنشینی یخچالهای عصر یخبندان و تغییرات اقلیمی ناشی از آن در حدود دههزار سال پیش آغاز میشود متـ . عصر سنگ میانی Middle Stone Age
-
سبک سنگی
لغتنامه دهخدا
سبک سنگی . [ س َ ب ُ س َ ] (حامص مرکب ) جلفی . نادانی . سبکسری : جز این هرچه در خارش آرد قلم سبک سنگیی باشد از بیش و کم .نظامی .
-
هم سنگی
لغتنامه دهخدا
هم سنگی . [ هََ س َ ](حامص مرکب ) توازن . تعادل . هم وزن بودن : کفی خاک با او چو کردند یاربه هم سنگیش راست آمد عیار. نظامی .به هم سنگی خود مرا برمسنج که از اژدها بهمن آمد به رنج . نظامی . || هم ارزش و همدرجه بودن . برابری : به هم سنگی خویش در روم و ش...
-
lithic clast
آذرآوار سنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] آذرآواری متشکل از سنگهای پیشین یا قطعات سنگهای آذرین و دگرگونی و رسوبی یا قطعاتی از گدازههای قبلی واقع در یک مجرای آتشفشانی که در نهشتهای آذرآواری جای گرفتهاند
-
natural stone kerb
جدول سنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] جدولهایی از سنگ گرانیت یا ماسهسنگ به طول 500 میلیمتر تا 2 متر و عرض 100 یا 125 یا 150 میلیمتر و ارتفاع 200 تا 300 میلیمتر
-
rock island
جزیرۀ سنگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← تپۀ رودپیچی