کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاریاو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاریاو
واژهنامه آزاد
لغتی است زرتشتی که یک بار در اوستا(کتاب زرتشتیان) آمده . نام رودخانه ای است که در دوران اساطیری ایران در شرق ایران (حدود خراسان) جاری بوده و همۀ رودخانه های عالم از این رود (پاریاو) سر چشمه میگرفتند و به رود خانۀ هفت رنگ که رنگ های آن بعیدالحدود بودن...
-
پاریاو
واژهنامه آزاد
زراعتی که با آب قنات انجام می شود
-
جستوجو در متن
-
فاراب
لغتنامه دهخدا
فاراب . (اِ مرکب ) زمینی را گویند که به آب کاریز و رودخانه مزروع شود، برخلاف زمین دیمه که با آب باران زراعت میشود. (برهان ). فاریاب . فاریاو. پاریاب . پاریاو. باراب . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
-
باریاب
لغتنامه دهخدا
باریاب . [ رْ ](نف مرکب ) آنکه بحضور و دربار سلاطین دخل دارد. (آنندراج ).باریافته بحضور شاهی یا امیری . کسی که بار یافته باشد و اذن دخول در مجلس داشته باشد. (ناظم الاطباء). شرفیاب حضور. (دِمزن ). و رجوع به «بار» شود. || (اِ) لهجه ای است در پاریاب و ب...