کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارۀ آب سنگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پاره پاره اش کرد
دیکشنری فارسی به عربی
مَزَّقَهُ (أو قَطَّعَهُ) إرْباً إرباً
-
گوشت پاره
لغتنامه دهخدا
گوشت پاره . [ رَ/ رِ ] (اِ مرکب ) پاره ای از گوشت . (ناظم الاطباء). پارچه ٔ گوشت . بِضْعة. (منتهی الارب ). شِنْشِنة. (المنجد) (ناظم الاطباء). مُضغة. (منتهی الارب ) : گوشت پاره ی آدمی از زور جان میشکافد کوه را با بحر و کان . مولوی .|| مغز و هسته . (نا...
-
کوه پاره
لغتنامه دهخدا
کوه پاره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) حصه و پاره و لختی از کوه را گویند. (برهان ) (آنندراج ). یک لخت از کوه . (ناظم الاطباء). قسمتی از کوه . حصه ای از جبل . (فرهنگ فارسی معین ).کُه پاره . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : راست گفتی خیال حلم امیربار آن کوه پا...
-
کون پاره
لغتنامه دهخدا
کون پاره . [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) امرد. مخنث . || مفتضح . رسوا. (فرهنگ فارسی معین ). || نوعی دشنام است کنایه ازمفعول بودن طرف . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
-
fault segment
گسلپاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] بخشی از گسل با مرزهای قابلتشخیص که معمولاً بهصورت مستقل گسیخته میشود
-
ماهپاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: māh pāre) (به مجاز) زن بسیار زیبا ، (همچون ماه).
-
پاره کردن
واژگان مترادف و متضاد
جردادن، دریدن، شکافتن، قطع کردن، گسستن، گسیختن
-
نعل پاره
لغتنامه دهخدا
نعل پاره . [ ن َ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) شکسته نعل . (یادداشت مؤلف ). نعل کهنه و فرسوده . نعلی که به علت کهنگی و فرسودگی از سم ستور افتاده باشد. || کنایه از چیز بی ارزش و بی مقدار. || کنایه از گوشواره ٔ سخت بزرگ و بی تناسب از طلا و جز آن . (یادداشت مؤ...
-
نی پاره
لغتنامه دهخدا
نی پاره . [ ن َ / ن ِ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) قطعه ای از نی . تکه ای نی : نی پاره ای به دست و سواری کنم بر اوچون طفل کو بر اسب کدویین سوار کرد.خاقانی .
-
شکم پاره
لغتنامه دهخدا
شکم پاره . [ ش ِ ک َرَ / رِ ] (ص مرکب ) آنکه شکم وی پاره و دریده باشد. || (اِ مرکب ) دارویی که اسفرزه نیز گویند. (ناظم الاطباء). اسپرزه . اسپغول . قارنی یارق . بذرقطونا. قطونا. اسفیوس . برغوثی . فسیلیون . (یادداشت مؤلف ). در کتب طب اسپغول است که به ...
-
آتش پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ātašpāre ۱. پارۀ آتش؛ اخگر.۲. [عامیانه، مجاز] زرنگ؛ چابک.۳. (صفت) [عامیانه، مجاز] موذی.۴. کودک شریر.
-
ماه پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹مهپاره، ماهپار› [مجاز] māhpāre زن خوشگل و زیبا مانند ماه.
-
لته پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] lat[t]epāre تکهپارچۀ کهنه.
-
گوشت پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] guštpāre پارهای از گوشت؛ تکۀ گوشت.
-
Equuleus, Equ, Foal
پارهاسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] دومین صورت فلکی کوچک در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل سر اسب تصور میشود