کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاره پاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاره پاره
معنی
( ~. ~.) (ص مر.) 1 - از همه جا دریده ، قطعه قطعه ، تکه تکه . 2 - (ق .) اندک اندک ، رفته رفته ، کم کم .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاره پاره
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~.) (ص مر.) 1 - از همه جا دریده ، قطعه قطعه ، تکه تکه . 2 - (ق .) اندک اندک ، رفته رفته ، کم کم .
-
پاره پاره
لغتنامه دهخدا
پاره پاره . [ رَ / رِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) به قطعات بسیار جدا و مقسّم شده . بسیار جای از هم دریده . پاره پار. پارپار. ریش ریش . تکّه تکّه . ممزوق . ممزّق . پارچه پارچه . شاخ شاخ . لت لت . لخت لخت . جذاذ. قطعه قطعه . از همه جا دریده : کون چودفنوک پاره ...
-
پاره پاره
دیکشنری فارسی به عربی
إرْباً إرباً
-
واژههای مشابه
-
fractus
پارهپاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ابری به شکل پارههای نامنظم که بهوضوح دارای نمادی ژنده است؛ این اصطلاح فقط در مورد ابرهای پوشنی و کومهای به کار میرود
-
fault segment
گسلپاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] بخشی از گسل با مرزهای قابلتشخیص که معمولاً بهصورت مستقل گسیخته میشود
-
ماهپاره
فرهنگ نامها
(تلفظ: māh pāre) (به مجاز) زن بسیار زیبا ، (همچون ماه).
-
Equuleus, Equ, Foal
پارهاسب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] دومین صورت فلکی کوچک در نیمکرۀ شمالی آسمان که به شکل سر اسب تصور میشود
-
fragmentation 1
پارهپارش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایند تولید ذرات ثانوی براثر واپاشی هسته یا براثر برخورد ذرات پرانرژی با یکدیگر
-
mosaic 1
پارهچین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] تصویری که با چیدن منظم و هموار قطعات کوچک سنگهای رنگی یا سفال در کنار هم ساخته میشود
-
perlucidus
پارهشفاف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] تکه یا برگه یا لایۀ گستردهای از ابر که فضاهای خالی مشخص و غالباًً بسیار کوچک در میان اجزای آن دیده میشود؛ این فضاها سبب میشوند که خورشید یا ماه یا آسمان آبی یا ابرهای بالاتر بر فراز آن دیده شوند؛ این اصطلاح همراه با ابرهای فرازکومهای ...
-
partial pressure
پارهفشار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فشاری که هر جزء از گاز مخلوط بهتنهایی ایجاد میکند
-
anatexis
پارهگدازش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ذوب ناقص سنگهای پیشین
-
anatectic
پارهگدازشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ویژگی سنگهای پیشین که ذوب ناقص شده باشند
-
fission fragment
شکافتپاره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هریک از محصولات اصلی فرایند شکافت که هستههای جدیدی با جِرم کوچکتر از هستۀ شکافتهشده هستند