کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پارسیا
واژهنامه آزاد
منسوب به پارسی یا همان قوم پارسی، اهل پارس، از مردم پارس.
-
سبب
واژهنامه آزاد
انگیزه ... پارسی را با پارسی گوئی پاس بداریم.
-
نکته
فرهنگ واژههای سره
پارسی است
-
parsi
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارسی
-
پارسینا
فرهنگ نامها
(تلفظ: pārsinā) ( پارسی + نا (پسوند نسبت ساز)) ، منسوب به پارسی ؛ پارسی ، اهل پارس ، از مردم پارس .
-
تداخل
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) پژولش (پَژولِش). "تداخل کردن" به پارسی می شود "پَژولیدَن". "تداخل نور" به پارسی می شود "شیدپَژولی، شیدپَژولِش".
-
سکته
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) بازمان. "سکتۀ قلبی" به پارسی می شود "گِشمان" یا "دِلمان". سکتۀ مغزی" به پارسی می شود "مغزمان".
-
قضیه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) فربین (فَربین). "ثابت کردن قضیه" به پارسی می شود "اُستواندن فربین" یا "آوینیدن فربین". "اثبات قضیه" به پارسی می شود "اُستوانش فربین" یا "آوین فربین". "فرض قضیه" به پارسی می شود "انگارۀ فربین". "حکم قضیه" به پارسی می...
-
زاویه
واژهنامه آزاد
(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران) گوشه. "رأس زاویه" به پارسی می شود "سر گوشه" یا "تارَک گوشه". "ضلع زاویه" به پارسی می شود "بَر گوشه". "نقاله" به پارسی می شود "گوشه سنج". "زاویۀ حاده" به پارسی می شود "گوشۀ تند" یا "گوشۀ بسته". "زاویۀ منفرجه" به پارس...
-
کیوسک
واژهنامه آزاد
کوشک. واژۀ "کیوسک" که از زبانهای اروپایی به پارسی درآمده (وارد شده) همان "کوشک" پارسی است.
-
ریال
واژهنامه آزاد
شاهی. «ریال» از زبان های اروپایی به پارسی درآمده است. آن با royal همریشه است که به پارسی می شود «شاهی».
-
عدسی
واژهنامه آزاد
(پارسی سره) مَژوک. برای نمونه "عدسی دوربین عکاسی" به پارسی می شود "مژوک فرتورانداز".
-
غیر حرفه ای
واژهنامه آزاد
دوستکار. "حرفه ای" به پارسی می شود "پیشه کار". وارونِ "حرفه ای" که "آماتور" است به پارسی می شود "دوستکار".
-
paralanguage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زبان پارسی
-
persians
دیکشنری انگلیسی به فارسی
persians، پارسی