کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاردم ساییده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاردم ساییده
/pārdomsāy(')ide/
معنی
۱. آدم پررو، بیشرم.
۲. زرنگ و کهنهکار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاردم ساییده
فرهنگ فارسی معین
( ~. دِ) (ص مر.) 1 - آب زیرکاه ، ناقلا. 2 - بی شرم .
-
پاردم ساییده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] pārdomsāy(')ide ۱. آدم پررو، بیشرم.۲. زرنگ و کهنهکار.
-
واژههای مشابه
-
پاردم سائیده
لغتنامه دهخدا
پاردم سائیده . [ دُ دَ / دِ ] (ص مرکب ) گربُز. بی شرم و بی حیا از بسیاری کارهای زشت .
-
پاردم گر
لغتنامه دهخدا
پاردم گر. [ دُ گ َ ] (ص مرکب ) ثفار. (مهذب الاسماء).
-
پاردم سابیده
لهجه و گویش تهرانی
هفت خط
-
جستوجو در متن
-
ساییده
لغتنامه دهخدا
ساییده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) رجوع به ساییدن شود.- پاردم ساییده ، پاردم سابیده ؛ زرنگ . محنک . گرم و سرد دیده . گربز بی شرم .
-
یال
لغتنامه دهخدا
یال . (اِ) گردن باشد. (لغت فرس اسدی ). به معنی گردن باشد مطلقاً، اعم از گردن انسان و حیوان دیگر و به عربی عنق گویند. (برهان ). گردن . (آنندراج ). عنق . (غیاث اللغات ). گردن و عنق . (ناظم الاطباء). || بیخ گردن را گفته اند. (برهان ). بن گردن . (سروری )...