کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارتیزان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پارتیزان
معنی
[ فر. ] (اِ.) چریک ، سربازی که به صورت غیرکلاسیک و نامنظم با دشمن می جنگد.
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. چریک، رزمنده
۲. هواخواه
دیکشنری
guerrilla, partisan
-
جستوجوی دقیق
-
پارتیزان
واژگان مترادف و متضاد
۱. چریک، رزمنده ۲. هواخواه
-
پارتیزان
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) چریک ، سربازی که به صورت غیرکلاسیک و نامنظم با دشمن می جنگد.
-
پارتیزان
لغتنامه دهخدا
پارتیزان . (فرانسوی ، ص ، اِ) جانبدار. طرفدار. هواخواه . || معتقد به عقیده یا مسلکی .
-
پارتیزان
دیکشنری فارسی به عربی
فدائي
-
جستوجو در متن
-
Band of Partisans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه پارتیزان ها
-
vigilante
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هوشیار، پارتیزان
-
vigilantes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هواداران، پارتیزان
-
guerrillas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چریک ها، پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی
-
guerillas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چریک ها، پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی
-
guerilla
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چریکی، پارتیزان، جنگجوی غیر نظامی
-
چریک
فرهنگ فارسی معین
(چَ یا چِ) (اِ.) سپاهی غیرنظامی ، پارتیزان .
-
partisans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارتی ها، پارتیزان، طرفدار، حامی، پیرو متعصب، شمشیر پهن و دسته بلند
-
فدائي
دیکشنری عربی به فارسی
پارتيزان , جنگجوي غير نظامي , ستيزگر , اهل نزاع وکشمکش , جنگ طلب
-
چته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čate ۱. چریک؛ سرباز داوطلب.۲. دستهای سرباز پارتیزان.