کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پارامتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پارامتر
معنی
(مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مقدار ثابت دلخواهی که به ازاء هر یک از مقادیر آن عضوی از یک دستگاه مشخص شود. 2 - متغیری که می توان دو یا چند تابع را برحسب آن بیان کرد. استعمال پارامترها در ریاضیات و فیریک و غیره بسیار معمول و مهم است . 3 - در قطع های مخروطی ، نصف طول وتری که از یک کانون به محور کانونی عمود شود. معمولاً آن را به P نمایش می دهند.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پارامتر
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - مقدار ثابت دلخواهی که به ازاء هر یک از مقادیر آن عضوی از یک دستگاه مشخص شود. 2 - متغیری که می توان دو یا چند تابع را برحسب آن بیان کرد. استعمال پارامترها در ریاضیات و فیریک و غیره بسیار معمول و مهم است . 3 - در قطع های مخروطی ،...
-
پارامتر
واژهنامه آزاد
فَراسَنج. برای نمونه "توصیفِ پارامتری یک مسئله" به پارسی می شود "بَرنِوِشتِ فَراسَنجی یک پرسمان".
-
واژههای مشابه
-
shape parameter
پارامتر شکل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] پارامتری از یک توزیع فراوانی که با چولگی (skewness) یا کشیدگی (kurtosis) توزیع یا بهطورکلی هر معیار توصیفکنندۀ شکل عمومی توزیع، مرتبط است
-
scale parameter
پارامتر مقیاس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] پارامتری از یک توزیع فراوانی که بهصورت تابعی، به مقیاس متغیر مرتبط است
-
location parameter
پارامتر مکان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] پارامتری که محل قرارگیری توزیع فراوانی را مشخص میکند، به این معنا که مقدار نوعی یا مرکزی آن را تعریف میکند
-
order parameter
پارامتر نظم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] کمیتی فیزیکی برای توصیف گذار فاز
-
head parameter
پارامتر هسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] پارامتری در نحو زایشی که براساس آن جایگاه هستۀ گروهها مشخص میشود
-
branching parameter
پارامتر شاخهداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] پارامتری که نشاندهندۀ کاهش شعاع ژیراسیون (radius of gyration) یک بسپار بلندشاخه در مقایسه با یک بسپار خطی با همان وزن مولکولی است
-
superconducting order parameter
پارامتر نظم اَبَررسانشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پارامتر نظمی که مربوط به گذار به حالت اَبَررسانایی است
-
accreditation multiplicity parameter
پارامتر تعداد اقلام تأیید اعتبار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] عدد صحیح مثبتی برابر با تعداد اقلام اطلاعات تأیید اعتبار که مرجع تأیید اعتبار در اختیار هستار قرار میدهد
-
جستوجو در متن
-
parameterize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارامتر کردن
-
parametral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارامتر
-
parament
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارامتر