کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاراف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاراف
/pārāf/
معنی
امضای مختصرشده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
paraph
-
جستوجوی دقیق
-
پاراف
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) امضای اختصاری ، امضاء (در اصطلاح سیاسی و بانکی معمول است ) ، پیش امضا (فره ) .
-
پاراف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: paraphe] pārāf امضای مختصرشده.
-
پاراف
دیکشنری فارسی به عربی
اولي
-
جستوجو در متن
-
paraphs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاراف ها، پاراف، امضای مختصر، پاراف کردن
-
initials
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حروف اول، پاراف
-
paraphing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاراگراف، پاراف کردن
-
paraphed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاراگراف، پاراف کردن
-
signing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امضاء، امضاء کردن، اشاره کردن، پاراف کردن
-
initialing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازپرداخت، در اغاز قرار دادن، پاراف کردن، اغاز کردن
-
signature
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امضا، امضاء، اثر، امضاء کردن، صحه، توشیح، دستینه، پاراف
-
signatures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امضا، امضاء، اثر، امضاء کردن، صحه، توشیح، دستینه، پاراف
-
sign
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امضا کردن، نشانه، علامت، امضاء، نشان، تابلو، رمز، اعلان، ژست، علم، صورت، ایت، نشان گذاشتن، اثر، امضاء کردن، اشاره کردن، پاراف کردن
-
اولي
دیکشنری عربی به فارسی
نخستبن , اول , اولين , اصلي , اغازي , ابتدايي , بدوي , واقع در اغاز , اولين قسمت , پاراف , مقدماتي , اوليه , مرحله ابتدايي
-
signs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
علائم، نشانه، علامت، امضاء، نشان، تابلو، رمز، اعلان، ژست، علم، صورت، ایت، نشان گذاشتن، اثر، امضاء کردن، اشاره کردن، پاراف کردن