کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاد اب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاد اب
دیکشنری فارسی به عربی
معطف
-
واژههای مشابه
-
ارنس پاد
لغتنامه دهخدا
ارنس پاد. [ اُ ن ُ ] (اِخ ) از نامهای پارتی ایرانی . (ایران باستان ص 2196). از جمله نام والی بین النهرین بزمان اشک هیجدهم اردوان سوم که طرفدار تیرداد گردید. (ایران باستان ص 2403).
-
پاد چم
واژهنامه آزاد
( ِ یا َ ) پاد معنی، متضاد، دارای چم متضاد؛ مخالف "هم چم"
-
مهر پاد
واژهنامه آزاد
به معنای زاییده مهر میباشد. یا پاسدار مهر محبت است.
-
fire patrol
گشت آتشپاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گشتی که خدمۀ در حال نگهبانی، در مکانهای مختلف شناور، برای شناسایی و تشخیص احتمال وقوع آتشسوزی انجام میدهند
-
anti-Stockes lines
خطهای پادـ استوکس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خطهای طیفی حاصل از نور پراکندهای که طولِموجهای کوتاهتر از طولِموج نور فرودی دارند
-
جستوجو در متن
-
waterproof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضدآب، ضد اب، پاد اب، دافع اب، عایق اب
-
معطف
دیکشنری عربی به فارسی
کت , نيمتنه , روکش , پوشاندن , روکش کردن , اندودن , پالتو , عايق باران , ضدباران کردن , پاد اب , دافع اب , عايق اب , ضد اب