کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
آنتی تز
فرهنگ واژههای سره
برابر نهاد، پاد نهاد، پاد نهشت، برابرنهاد
-
ضد
فرهنگ واژههای سره
پاد
-
iPod
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آی پاد
-
anti-bunch
فرهنگ لغات علمی
پاد گروهه
-
video iPod
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویدئو آی پاد
-
anti-stockes scattering
فرهنگ لغات علمی
پراکندگی پاد استوکس
-
آرس
فرهنگ واژههای سره
آرس، ایزد جنگ، جنگ پاد
-
پات
واژگان مترادف و متضاد
۱. اورنگ، پاد، تخت، سریر ۲. مات
-
پادزهر
واژگان مترادف و متضاد
پاد، پازهر، تریاک، تریاق، ضد، مخالف ≠ زهر
-
مخالف
فرهنگ واژههای سره
پاد، ناسازگار، ناهم سو، نایسکان، همیستار
-
waterproof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضدآب، ضد اب، پاد اب، دافع اب، عایق اب
-
کامبرین
لغتنامه دهخدا
کامبرین . (اِخ ) مرکز بخش در پادُ کاله در ناحیه ٔ بتن . 680 تن سکنه دارد.
-
پادرا
فرهنگ نامها
(تلفظ: pādrā) [پاد به معنی سرزمین و ' را ' (در اوستایی) به معنی شکوه و درخشش و روشنایی است] ، در مجموع سرزمین باشکوه .
-
گلپاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: golpād) (گل + پاد = نگهبان ، پاسبان) ، محافظ و نگهبان گل ، گلبان، باغبان .
-
هوپاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: hopād) (هو = خوب + پاد = نگهبان) نگهبان خوب ؛ (به مجاز) نیک سرشت .