کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پادوسپان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پادوسپان
لغتنامه دهخدا
پادوسپان . (اِخ ) فاذوسفان . پادوسبان . بادوسبان . لقب پادشاه اصفهان مقارن حمله ٔ عرب به ایران که سرداری بنام عبداﷲبن عبداﷲبن عبیداﷲ از جانب عمر مأمور جنگ وی شد. رجوع به مجمل التواریخ ص 276 شود. و فاذوسپان لقب چهار سردار بزرگ بود که انوشیروان مقرّر ...
-
واژههای مشابه
-
بنی پادوسپان
لغتنامه دهخدا
بنی پادوسپان . [ ب َ ] (اِخ ) یا بنی بادوسپانان . اولاد دوسپانان که تا 881 هَ . ق .35 تن از آنان پادشاهی کردند و مدت دولت پادوسپانان تا تاریخ مذکور 841 سال بود. چه پادوسپان اول در سال 40 هَ . ق . به حکومت رسید. (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
فادوسپان
لغتنامه دهخدا
فادوسپان . (اِخ ) امیر اصفهان در اواخر دوره ٔ ساسانی . رجوع به پادوسپان شود.
-
بادوستیان
لغتنامه دهخدا
بادوستیان . (اِخ ) تصحیف بادوسبان و پادوسبان و پادوسپان است . رجوع به همین کلمات شود.
-
بادوسپان
لغتنامه دهخدا
بادوسپان . (اِخ ) بادوسبان . پادوسپان . پادوسبان . رجوع به التدوین فی احوال جبال شروین ص 103، 147، 268، 286 شود.
-
تاج الدوله
لغتنامه دهخدا
تاج الدوله . [ جُدْ دُ ل َ ] (اِخ ) صیاد از حکمرانان سلسله ٔ پادوسپان در رویان و رستمدار طبرستان (از 723- 734 هَ . ق .) (التدوین ).
-
اسکندر پادوسپانی
لغتنامه دهخدا
اسکندر پادوسپانی . [ اِ ک َ دَ رِ ] (اِخ ) از خاندان پادوسپان (858 - 881 هَ . ق .) در کجور مازندران حکومت داشت . (التدوین فی جبال شروین ).
-
پادوسبان
لغتنامه دهخدا
پادوسبان . (اِخ ) پادوسپان . (مجمل التواریخ والقصص ص 276). بادوسبان . رجوع به بادوسبان شود. از ملوک رستمدار طبرستان پسر جیل گاوباره که بسال 40 هَ . ق . از برادر خود دابویه پادشاه جیلان جدا شده برویان رفت و بخلاف برادر طریق عدل و انصاف مسلوک داشت لاجر...
-
بادوسبان
لغتنامه دهخدا
بادوسبان . (اِخ ) پادوسبان . پادوسپان .فاذوسفان (معرب ). رجوع به بادوسپان و پادوسبان و صور دیگر شود. بادوسبانان و صور دیگر آن ، نام سلسله ای است که گویند تا سال 881 هَ . ق . 35 تن از آنان حکومت کردند، مدت دولت آنان 841 سال بود. زامباور در معجم الانسا...
-
چارسو
لغتنامه دهخدا
چارسو. (اِ مرکب ) جائی که چهار بازار در آنجا منشعب شوند. (برهان ). بازاری که هر چهار طرف راه داشته باشد. (آنندراج ). نام آن جای از بازار که به هر چهار طرف راسته و دکانها راه دارد. (ناظم الاطباء). چهارسوی . چهارسوق . بازاری که از چهار طرف بیرون شو دار...
-
اصفهان
لغتنامه دهخدا
اصفهان . [ اِ ف َ ] (اِخ ) نام شهر بدین صورتها آمده است : انزان . گابیان . گابیه . جی . اسپاهان . سپاهان . اسپهان . صفاهان . اسفاهان . اصفاهان . اسبهان . اسفهان . اسباهان . اصبهان . در کتب تاریخی قدیم بنام گابا یا کی معرفی گردیده است . در قدیم آنرا ا...