کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پادشاه خاتون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تاش خاتون
لغتنامه دهخدا
تاش خاتون . (اِخ ) طاش خاتون . تاشی خاتون . مادر امیر شیخ ابواسحاق پادشاه شیراز. رجوع به تاریخ عصر حافظ تألیف غنی ص 41، 77، 78، 88، 141 و 171 شود.
-
زیتون خاتون
لغتنامه دهخدا
زیتون خاتون . [ زَ ] (اِخ ) زن ارسلانشاه پادشاه کرمان و مادر کرمانشاه . او امیرزاده بود از ولایت هرات ولی او را به بردگی فروخته بودند. زنی به غایت عاقل و خیرات دوست بود و در کرمان خیرات بسیار فرموده و مدرسه و رباط ساخت و او را عصمت الدین لقب دادند و ...
-
ترکان خاتون
لغتنامه دهخدا
ترکان خاتون . [ ت َ ] (اِخ )دختر ارسلان خان و زوجه ٔ سلطان سنجربن ملکشاه سلجوقی بود که بسال 535 هَ . ق . پس از استیلای گورخان پادشاه قراختای بر سنجر، باسارت گورخان درآمد و گورخان او را حریف مجلس بزم خویش ساخت وی بسال 551 هَ . ق . در اسارت ترکان درگذش...
-
حاجی خاتون
لغتنامه دهخدا
حاجی خاتون . (اِخ ) چهارمین زن اولجایتو سلطان خواهر امیرعلی و مادر ابوسعید. او در کارهای سلطنت مداخله میکردو آنگاه که سلطنت ارپاگاون هنوز قوامی نگرفته بود، یعنی سنه ٔ 736 هَ . ق . حاجی خاتون با دلشاد خاتون و عده ای از امراء آشوب طلب گرد علی پادشاه بر...
-
حاجی نوروز خاتون
لغتنامه دهخدا
حاجی نوروز خاتون .[ ن َ ] (اِخ ) زوجه ٔ عادل آقا بوده است و عادل آقا ابتدا شحنه ٔ بغداد بود و بتدریج در دستگاه ایلکانیان ترقی یافته از امرای معتبر و مشهور شد و در سال 778 هَ . ق . که سلطان حسین برای گذراندن بهار به چمن اوجان رفت «و عادل آقا جهت یامیش...
-
بانو
لغتنامه دهخدا
بانو. (اِ) رئیسه . و گمان میکنم از بان بمعنی حارس و حافظ و دارنده و امثال آن است و «واو» علامت شفقت یا تأنیث یا تصغیر است . (یادداشت مؤلف ). رئیسه . (یادداشت مؤلف ).زن . برابر آقا. خانم . خاتون . خاتون خانه . (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ جهانگیری ص 188)....
-
تیرم
فرهنگ فارسی معین
(تِ رَ) [ تر. ] (اِ. ص .) بانوی بزرگ حرم پادشاه ، خاتون .
-
صفوةالدین
لغتنامه دهخدا
صفوةالدین . [ص َ وَ تُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به پادشاه خاتون شود.
-
تیرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [قدیمی] tiro(a)m بانوی بزرگ حرم پادشاه؛ خاتون: ◻︎ اندر این عهد از بزرگی کشور خوارزم را / ستر عالی مهد اعظم تیرم ترکان تویی (؟: مجمعالفرس: تیرم).
-
کردوجین
لغتنامه دهخدا
کردوجین . [ ک ُ ] (اِخ ) دختر منگو تیموربن هلاکو که به عقد اتابک جلال الدین سیورغتمش درآمد و در سال 693 هَ . ق . که سیورغتمش به دست پادشاه خاتون کشته شد. وی کرمان را محاصره و فتح کرد و پادشاه خاتون را به انتقام قتل شوهر کشت و بتخت سلطنت نشست تا 792 ه...
-
ناصرالدین منشی
لغتنامه دهخدا
ناصرالدین منشی . [ ص ِ رُدْ دی ن ِ م ُ ] (اِخ ) ناصرالدین عمدةالملک منتجب الدین یزدی رئیس دیوان رسایل و انشاء صفوةالدین پادشاه خاتون [ 601-694 از ملوک قراختائی کرمان ] بود و پدرش منتخب الدین یزدی در سال 650 یزد را ترک گفته ، در خدمت سلطان قطب الدین م...
-
جانی اختاجی
لغتنامه دهخدا
جانی اختاجی . [ اَ ] (اِخ ) از امرا و مقربان دربار غازان خاتون است که حسب الامر (پادشاه ) جهت احضار آلافرنک و پیروان او که به فتنه انگیزی مشتغل شده بودند به تبریز فرستاده شد. (از حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 157).
-
سیورغتمش
لغتنامه دهخدا
سیورغتمش . [ س ُ غ َ م ِ ] (اِخ ) (681 - 691 هَ . ق .).جلال الدین سیورغتمش از سال 680 هَ . ق . در کرمان به استقلال بحکومت پرداخت بدستور پادشاه خاتون خواهر وی به قتل رسید. (تاریخ مغول تألیف عباس اقبال ص 406).رجوع به سبک شناسی ج 3 ص 200 و شدالازار ص 4...
-
صفیة
لغتنامه دهخدا
صفیة. [ ص َ فی ی َ ] (اِخ ) زاهده . زنی مشهور به زهد و صلاح و در عهد سلطان ابوسعید از ملوک ایلخانیان در ایران میزیست ،قونقرات خاتون همشیره ٔ پادشاه مذکور با وی روابط صمیمانه داشت و بزیارت او میرفت . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
ارپای کاون
لغتنامه دهخدا
ارپای کاون . [ ] (اِخ ) ابن سفیان بن ملک تیموربن ازیق (اربق ؟) بوکای بن تولی خان بن چنگیزخان .سلطان سعید مغفور ابوسعید روزی بدین تلفظ نمود که چون از فرزندان هولاکو کسی نیست که شایسته ٔ خانیت باشدبعد از من ارپا را سلطنت میرسد و او در خیل خانه ٔ خویش ب...