کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پادرهوا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پادرهوا
/pādarhavā/
معنی
۱. کار ناپایدار و بیاساس.
۲. یاوه و بیاصل.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آویخته، بلاتکلیف، بیثبات، معلق، معوق
۲. بیاساس، بیاصل، بیپایه، نامشخص
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پادرهوا
واژگان مترادف و متضاد
۱. آویخته، بلاتکلیف، بیثبات، معلق، معوق ۲. بیاساس، بیاصل، بیپایه، نامشخص
-
پادرهوا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [عامیانه، مجاز] pādarhavā ۱. کار ناپایدار و بیاساس.۲. یاوه و بیاصل.
-
واژههای همآوا
-
پا در هوا
فرهنگ فارسی معین
(دَ. هَ)(ص مر.)1 - بی اصل ، بی اساس . 2 - معلق ، بلاتکلیف .
-
پا در هوا
لغتنامه دهخدا
پا در هوا. [ دَ هََ ] (ص مرکب ) بی اصل . بی اساس ، چون سخنی و گفتاری .
-
پا در هوا
لهجه و گویش تهرانی
بلا تکلیف
-
جستوجو در متن
-
معلق ماندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهحالت تعلیق درآمدن ۲. پادرهوا ماندن
-
آویخته
واژگان مترادف و متضاد
آونگ، آویزان، پادرهوا، سرازیر، معلق ≠ نصب
-
بلاتکلیف
واژگان مترادف و متضاد
پادرهوا، معلق، معوق، نامشخص، نامعلوم ≠ مشخص، معلوم
-
نامشخص
واژگان مترادف و متضاد
۱. مجهول ۲. پادرهوا، نامعلوم، نامعین ۳. نامحدود ≠ مشخص، معین
-
مسجل
واژگان مترادف و متضاد
تسجیل، حتمی، قطعی، محقق، مدلل، مستند، مسلم، مشخص، معین ≠ پادرهوا، غیرقطعی، غیرمسجل، نامدلل، نامعلوم
-
معوق
واژگان مترادف و متضاد
۱. بازداشته، عقبافتاده، عقبانداخته، معطل، معوقه، بهتاخیرافتاده ≠ معین ۲. بلاتکلیف، پادرهوا، معلق
-
معلق
واژگان مترادف و متضاد
۱. آونگ، آویخته، آویزان، اندروا، تعلیقشده، سرازیر، سرنگون ۲. معطل، معوق ۳. برکنار، بلاتکلیف، پادرهوا، بیپایه، غیرثابت، ۴. آونگدار، بهصورت معلق
-
درهوا
لغتنامه دهخدا
درهوا. [ دَ هََ] (ص مرکب ) آویخته و معلق . (ناظم الاطباء). اندروا.- در هوا شدن ؛ معلق شدن . آویخته شدن . (ناظم الاطباء).- پادرهوا ؛ بدون استواری و استحکام .- || بدون تعقل و تفکر. (ناظم الاطباء). و رجوع به این ترکیبات ذیل هوا شود.