کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پادراز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پادراز
/pāderāz/
معنی
مرغی ماهیخوار با پرهای سرخ کمرنگ و پاهای دراز و منقار بلند که بیشتر در مصر پیدا میشود و در کنار آبها و باتلاقها بهسر میبرد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پادراز
فرهنگ فارسی معین
(دِ) (اِمر.) نوعی مرغ ماهیخوار با پاهای دراز و منقار خمیده و پرهای سرخ کمرنگ .
-
پادراز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) pāderāz مرغی ماهیخوار با پرهای سرخ کمرنگ و پاهای دراز و منقار بلند که بیشتر در مصر پیدا میشود و در کنار آبها و باتلاقها بهسر میبرد.
-
واژههای مشابه
-
پادراز، پادرازی
لهجه و گویش تهرانی
شیرینی با آرد گندم و شکر روی آن کنجد ومغز پسته، بادام یا گردو .
-
جستوجو در متن
-
دوآل پا
واژهنامه آزاد
آدم قدبلند پادراز/ لنگ دراز
-
legged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پا، پادار، پادراز، لندوک، پایه دار
-
پابلند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ پاکوتاه] pāboland ۱. پادراز.۲. حیوانی که پاهای دراز دارد، مثل شتر، اسب، و استر.
-
stilted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرگردان، با آب و تاب، پادراز، دارای چوب پا، باشکوه، قلنبه
-
مسطن
لغتنامه دهخدا
مسطن . [ م ُ س َطْ طَ ] (ع ص ) مرد پادراز. || دابه که چهار دست و پای دراز دارد. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به مسطنة شود.
-
درازپا
لغتنامه دهخدا
درازپا. [ دِ ] (ص مرکب ) درازپای .آنکه پای دراز دارد. (یادداشت مرحوم دهخدا). که پای طویل دارد. مقابل کوتاه پا: اَسَطّ، خَجَوجاء، خَجَوجی ̍ و شَحْوَل ؛ مرد درازپای . شَجَوجی ̍؛ مرد بسیار درازپای کوتاه پشت . (منتهی الارب ). شَرجَب ؛ درازپای بزرگ استخوا...