کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاداش نیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاداش نیک
لغتنامه دهخدا
پاداش نیک . [ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ثواب . اَجر. مَثوبَة. شُکم . شیان . اُجرت . مزد و عوض و مکافات در جای نیکی . جزای خیر: اِثابة؛ پاداش نیک دادن .
-
واژههای مشابه
-
salvage award, salve award
پاداش بازگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] مبلغی که بنا بر رأی دادگاه یا داور براساس قرارداد بازگردانی تعیین میشود و بابت بازگردانی اموالِ درمعرضخطر در دریا، به بازگردان پرداخت میشود متـ . هزینۀ بازگردانی salve charge,salvage charges
-
dispatch 1
پاداش تسریع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پاداش تخلیه یا بارگیری قبل از پایان زمان مجاز
-
food reward
پاداش غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] جایزهای خوراکی برای تقویت یا تشویق یک رفتار خاص
-
پاداش ده
لغتنامه دهخدا
پاداش ده . [ دِ ه ْ ] (نف مرکب ) پاداش دهنده : نیکی و سخاوت کن و مشمر که چو ایزدپاداش ده و مفضل و نیکوشمری نیست .سنائی .
-
پاداش دهنده
لغتنامه دهخدا
پاداش دهنده . [ دَ هََ دَ / دِ ] (نف مرکب ) دَیّان . (مهذب الاسماء). آنکه پاداش دهد. جزادهنده . مکافات کننده .
-
پاداش دادن
دیکشنری فارسی به عربی
عوض
-
اجر و پاداش
فرهنگ گنجواژه
پاداش.
-
مُزد و پاداش
فرهنگ گنجواژه
اجر.
-
جستوجو در متن
-
خیر
فرهنگ فارسی معین
(خَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) نیکویی . 2 - پاداش ، پاداش نیک . 3 - (ص .) صواب . 4 - بابرکت .
-
ثواب کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا . ] (حامص .)نیکویی ، عمل درخور پاداش نیک .
-
مثاب
لغتنامه دهخدا
مثاب . [ م ُ ] (ع ص ) جزا و پاداش و ثواب داده شده . (غیاث ) (آنندراج ). پاداش داده شده و مأجور و جزای نیک داده شده . (ناظم الاطباء). اجر یافته . پاداش یافته . به پاداش رسیده .- عنداﷲ مثاب شدن ؛ جزای نیک از خداوند عالم جل شأنه دریافت کردن . (ناظم ا...
-
ثوابکاری
لغتنامه دهخدا
ثوابکاری . [ ث َ ] (ع اِ) نیکوئی و عمل در خور پاداش نیک .