کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاد
/pād/
معنی
ضد؛ مخالف (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پادتن، پادزهر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. پادزهر، ضد، مخالف
۲. حامی، دارنده، نگهبان
۳. اورنگ، تخت، سریر
دیکشنری
opposite, inimical, unfavorable
-
جستوجوی دقیق
-
پاد
واژگان مترادف و متضاد
۱. پادزهر، ضد، مخالف ۲. حامی، دارنده، نگهبان ۳. اورنگ، تخت، سریر
-
پاد
فرهنگ فارسی معین
پسوندی که معنای دارنده و نگهبان را می رساند مانند: آذرپاد.
-
پاد
فرهنگ فارسی معین
پیشوندی که معنای ضد و مخالف را می رساند مانند: پادزهر.
-
پاد
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) = پات : تخت ، سریر.
-
پاد
لغتنامه دهخدا
پاد. (اِ) پاس . || نگاهبان . پاسبان . || پائیدن . دوام . ثبات . (برهان ). || سامان و دارندگی . || بزرگ و عمده . (برهان ). و باز صاحب برهان گوید پادشاه مرکب از این کلمه و شاه است . || تخت . اورنگ . (برهان ). پات .سریر. || شستن و پاک کردن . (جهانگیری )...
-
پاد
فرهنگ فارسی عمید
(پیشوند) pād ضد؛ مخالف (در ترکیب با کلمۀ دیگر): پادتن، پادزهر.
-
پاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پات› [قدیمی] pād تخت؛ اورنگ.
-
پاد
واژهنامه آزاد
پا
-
واژههای مشابه
-
ارنس پاد
لغتنامه دهخدا
ارنس پاد. [ اُ ن ُ ] (اِخ ) از نامهای پارتی ایرانی . (ایران باستان ص 2196). از جمله نام والی بین النهرین بزمان اشک هیجدهم اردوان سوم که طرفدار تیرداد گردید. (ایران باستان ص 2403).
-
پاد اب
دیکشنری فارسی به عربی
معطف
-
پاد چم
واژهنامه آزاد
( ِ یا َ ) پاد معنی، متضاد، دارای چم متضاد؛ مخالف "هم چم"
-
مهر پاد
واژهنامه آزاد
به معنای زاییده مهر میباشد. یا پاسدار مهر محبت است.
-
fire patrol
گشت آتشپاد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] گشتی که خدمۀ در حال نگهبانی، در مکانهای مختلف شناور، برای شناسایی و تشخیص احتمال وقوع آتشسوزی انجام میدهند
-
anti-Stockes lines
خطهای پادـ استوکس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] خطهای طیفی حاصل از نور پراکندهای که طولِموجهای کوتاهتر از طولِموج نور فرودی دارند