کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاتپراس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پاتپراس
لغتنامه دهخدا
پاتپراس . [ ت ِ ] (اِ) به لغت زن-د و پازند، جزا و مکافات بدی را گویند. (برهان قاطع). اصل پهلوی این کلمه پاتفراس و معادل اوستائی آن پئی تی فرَث َ و در پارسی باستانی پتی پرث است که در فارسی بادافراه و بادافَرَه گفته میشود. بنابراین لغت منقول در برهان ق...
-
جستوجو در متن
-
پرواس
لغتنامه دهخدا
پرواس . [ پ َرْ ] (اِ) پرداختن بود و هر که هرچه بساود گوید که بپرواسیدم . (فرهنگ اسدی ). لمس باشد یعنی بسودن : دست بساویدن یعنی بسودن دست تا بدانند که نرمست یا درشت . (اوبهی ). بساوش . ببساوش . مجش . رجوع به برمجیدن شود. پرماس . برماس . || ترس و بیم ...