کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پاتوژن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پاتوژن
/pātožen/
معنی
هر عاملی که باعث بیماری شود؛ بیماریزا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
pathogen
-
جستوجوی دقیق
-
پاتوژن
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فرانسوی: pathogène] (پزشکی) pātožen هر عاملی که باعث بیماری شود؛ بیماریزا.
-
جستوجو در متن
-
antipathogene
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضد پاتوژن
-
pathogens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاتوژن ها
-
pathogene
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاتوژن
-
pathogenous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاتوژن
-
pathogerm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاتوژن
-
pathosis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاتوژن
-
antipathogen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضد پاتوژن
-
pathogenicity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری پاتوژن
-
pathogeny
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیماری پاتوژن
-
تخمیر
لغتنامه دهخدا
تخمیر. [ ت َ ] (ع مص ) پوشانیدن چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پوشانیدن روی . (اقرب الموارد) (المنجد). || مایه کردن در خمیر و گذاشتن آرد و گل ومانند آن را تا خمیر شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). مایه کردن در خمیر. (از المنجد...