کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پائین خواف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
عبداللهی پائین
لغتنامه دهخدا
عبداللهی پائین . [ ع َ دُل ْ لاه ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رستم بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . واقع در هشت هزارگزی شمال خاور فهلیان کنار شوسه ٔ کازرون به بهبهان . ناحیه ای است واقع در دامنه . گرمسیر و مالاریایی است 244 تن سکنه دارد. آب آن ا...
-
غنج پائین
لغتنامه دهخدا
غنج پائین . [ غ ُ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارسک بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس که در 31هزارگزی جنوب بشرویه و 5هزارگزی خاور شوسه ٔ عمومی بشرویه به دوهک واقع است . در دامنه ٔ کوه قرار دارد. گرمسیر است . سکنه ٔ آن 6 تن شیعه ٔ فارسی زبانند. آب آن از قنات اس...
-
فخرآباد پائین
لغتنامه دهخدا
فخرآباد پائین . [ ف َ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دره صیدی بخش اشترینان شهرستان بروجرد واقع در 32 هزارگزی خاوری اشترینان کنار راه مالرو فخرآباد بالا به دره ریزه . ناحیه ای است کوهستانی که دارای 132 تن سکنه است . از قنات مشروب میشود. محصول آنجا غلات...
-
صحنه ٔ پائین
لغتنامه دهخدا
صحنه ٔ پائین . [ ص َ ن ِ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان آتابای بخش آق قلعه شهرستان گنبد قابوس 6هزارگزی جنوب باختری آق قلعه ، جنوب رودخانه ٔ گرگان ، دشت ، معتدل ، مرطوب ، مالاریائی ، سکنه 600تن . آب از رودخانه ٔ گرگان . محصول آنجا غلات ، لبنیات ،حبوبات ، ...
-
طناک پائین
لغتنامه دهخدا
طناک پائین . [ طَ ک ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند در 38 هزارگزی باختر درمیان و 16 هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ بیرجندبه درح . جلگه و معتدل با 114 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول آنجا غلات ، و شغل اهالی زراعت و مالداری و ...
-
ولم پائین
لغتنامه دهخدا
ولم پائین . [ وَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هرازپی بخش مرکزی شهرستان آمل . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
هماباد پائین
لغتنامه دهخدا
هماباد پائین . [ هَُ دِ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان نایین که 30 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).
-
هاونگ پائین
لغتنامه دهخدا
هاونگ پائین . [ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. در 10 هزارگزی جنوب باختری بیرجند واقع شده . ناحیه ای است کوهستانی دارای آب و هوای معتدل ، 35 تن سکنه دارد. محصولات آن غلات و میوه است . اهالی به زراعت مشغولند. راه آن مال...
-
ویستان پائین
لغتنامه دهخدا
ویستان پائین . [ وِ ی ِ تا ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان ابهررود بخش ابهر شهرستان زنجان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
جو پائین
لغتنامه دهخدا
جو پائین . [ ج ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد، دارای 191 تن سکنه .آب از رودخانه و محصول غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
جعفرآباد پائین
لغتنامه دهخدا
جعفرآباد پائین . [ ج َ ف َدِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بوانات و سرچهان شهرستان آباده در 6هزارگزی جنوب خاوری سوریان و 66هزارگزی راه شوسه ٔ شیراز به اصفهان . جلگه و سردسیر است و سکنه ٔ آن 111 تن شیعی مذهب و فارسی زبانند. آب آن از رودخانه ٔ بوانات و مح...
-
پیرکه پائین
لغتنامه دهخدا
پیرکه پائین . [ ک ِ ] (اِخ )دهی از دهستان یوسف وند بخش سلسله ٔ شهرستان خرم آباد.واقع در 15هزارگزی باختر الشتر و 4هزارگزی باختر راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . جلگه ، سردسیر، مالاریائی . دارای 180 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ امیری . محصول آنجا غلات...
-
تاشکوه پائین
لغتنامه دهخدا
تاشکوه پائین . (اِخ ) دهی از دهستان کالج بخش مرکزی شهرستان نوشهر، واقع در هزارگزی جنوب المده در کنار شوسه ٔ المده به گلندرود است . دشت ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی .دارای 200 تن سکنه و آب آن از رودخانه ٔ کچ رود است . محصولش برنج و شغل اهالی زراعت است ...
-
تراکمه ٔ پائین
لغتنامه دهخدا
تراکمه ٔ پائین . [ ت َ ک ِ م ِ ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان تراکمه ، در بخش کنگان شهرستان بوشهر است که در 123هزارگزی جنوب خاوری کنگان و بر کنار راه فرعی لار به گله دار واقع است . جلگه ای گرمسیر است و 200 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و قنات و محصول آنجا ...
-
پیشکوه پائین
لغتنامه دهخدا
پیشکوه پائین . [ هَِ ] (اِخ )مزرعه ای جزء پیشکوه بالا. رجوع به پیشکوه بالا شود.