کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
يَنکُثُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
يَنکُثُ
فرهنگ واژگان قرآن
نقض عهد می کند - خُلف وعده می کند- می شکند(کلمه نکث به معناي نقض است ، و نقض که مقابلش واژه ابرام است ، به معناي افساد چيزي است که محکم شده از قبيل طناب يا فتيله و امثال آن و هر چيزي که بعد از تابيده شدن و يا رشته شدن نقض گردد ، آن را انکاث ميگويند ...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن علویه ٔاصفهانی کرمانی . وی از اصحاب ابوعلی لغذه بود و در اول شغل تأدیب میورزید سپس بخدمت احمدبن عبدالعزیز و دلف بن ابی دلف عجلی پیوست و ندیمی آندو میکرد و او را رسائلی گزیده است و حمزه ٔ اصفهانی ذکر او آورده است و احمد را...
-
اسعد
لغتنامه دهخدا
اسعد. [ اَ ع َ ] (اِخ ) ابن مهذب بن ابی الملیح مماتی (544 - 606 هَ .ق .). یکی از رؤسای اعیان و نویسندگان بزرگ منزلت و ادباء بارع است . وی عهده دار اعمال دولت و ریاست دیوان گردید. دارای خاطری وقاد و تیز بود. او را در ادب تصانیف است . وفات اسعد در هجد...