کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
يَقْطِينٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
يَقْطِينٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نوعي از کدو است که برگهاي پهن و مدور دارد
-
واژههای مشابه
-
یقطین
لغتنامه دهخدا
یقطین . [ ی َ ] (اِخ ) از وجوه دعات اهل بیت بوده و مروان قصد گرفتن او کرد و او بگریخت و چون دولت هاشمیه مستقر گشت یقطین ظاهر شد و همواره در خدمت ابوالعباس و ابوجعفر منصور می زیست و معهذا معتقد به آل علی علیهم السلام بود و مانند فرزندان خویش به امامت ...
-
یقطین
لغتنامه دهخدا
یقطین . [ ی َ ] (ع اِ) گیاه بی ساق مثل درخت کدو و مانند آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث ). هر درختی که برروی زمین گسترده شود و دارای تنه ای که بر روی آن برپا باشد نبود مانند درخت کدو و جز آن که بیشتر بر کدو اطلاق شود. قوله تعالی : و أنبتنا علیه...
-
یقطین
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] (اِ.) هر بوته که بر زمین پهن شود چون خربزه ، کدو، خیار و جز آن .
-
یقطین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، واحد: یقطینَة] [قدیمی] yaqtin ۱. هر گیاه میوهدار که ساقههای آن روی زمین بخوابد، مثل بوتۀ کدو، خربزه، هندوانه، و خیار.۲. کدو.
-
جستوجو در متن
-
علی بغدادی
لغتنامه دهخدا
علی بغدادی . [ ع َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) ابن یقطین بن موسی کوفی بغدادی . رجوع به علی کوفی شود.
-
یقطینة
لغتنامه دهخدا
یقطینة. [ ی َ ن َ ] (ع اِ) کدوی تر و تازه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به یقطین شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یقطین بن موسی کوفی بغدادی . رجوع به علی کوفی شود.
-
اسلم
لغتنامه دهخدا
اسلم . [ اَ ل َ ] (اِخ ) مولای علی بن یقطین . رجوع به سلم شود. (تنقیح المقال ج 1 ص 126).
-
کدوبن
لغتنامه دهخدا
کدوبن . [ ک َ ب ُ ] (اِ مرکب ) بیخ و ریشه و بته ٔ کدو. (آنندراج ) (انجمن آرای ناصری ). یقطین . (یادداشت مؤلف ) : نشنیده ای که زیر چناری کدوبنی بررست و بردوید بر او بر بروز بیست .ناصرخسرو.
-
شجریت
لغتنامه دهخدا
شجریت . [ ش َ ج َ ری ی َ ] (ع مص جعلی ) درخت بودن . از شجر عربی به اضافه ٔ «یّت » مصدری ترکیب شده و این گونه مصادر را اصطلاحاً مصدر صناعی یا جعلی گویند : و نبات آن (یاسمین ) مابین شجر و یقطین است یعنی نه مانند درخت ایستاده است و نه مانند یقطین بر زمی...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن سلام . وی معجزاتی از امام کاظم (ع ) نقل کرده و مدعی شده است که رابط میان علی بن یقطین در کوفه و امام موسی کاظم (ع ) در مدینه بوده است . و این داستان را کشی آورده و آقا باقر بهبهانی در تعلیقه ٔ رجالیه از او نقل کرده است . (...
-
حامد
لغتنامه دهخدا
حامد. [ م ِ ](اِخ ) ابن احمدبن هیثم بن خالد، مکنی به ابوحسین بزاز. از احمدبن منصور رمادی روایت کند، و ابوجعفر یقطین از او روایت آرد. ابن قانع گوید که حامد بزاز در سال 328 هَ . ق . وفات یافت . (تاریخ بغداد ج 8 ص 171).