کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
يَغُوثَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
يَغُوثَ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پنج بت مهم قوم نوح (اين پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر)
-
واژههای مشابه
-
یغوث
لغتنامه دهخدا
یغوث . [ ی َ ] (اِخ ) بتی است مر مذحج را. (منتهی الارب ). نام بتی مر تازیان را. (ناظم الاطباء) (از نخبةالدهر دمشقی ) (از مهذب الاسماء). نام بتی که از قوم نوح ماند و عرب آن را پرستید. (دهار) (از ترجمان القرآن جرجانی ص 108). نام بتی است که به صورت شیر ...
-
جستوجو در متن
-
نَسْراً
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پنج بت مهم قوم نوح (اين پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر)
-
يَعُوقَ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پنج بت مهم قوم نوح (اين پنج بت عبارت بودند از ود و سواع و يغوث و يعوق و نسر)
-
غزیل
لغتنامه دهخدا
غزیل . [ غ ُ زَی ْ ی ِ ] (اِخ ) جدّ هبیرةبن عبد یغوث . (منتهی الارب ) جدّ مکشوح و دقیس ، و نام مکشوح هبیرةبن عبد یغوث است . (از تاج العروس ). بطنی است از حمل از مراد. (از انساب سمعانی ورق 408 ب ) رجوع به انساب شود.
-
حجاج
لغتنامه دهخدا
حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن علی شیخ . ابومخنف از وی روایت دارد. مجهول است . و ابومخنف نیز هالک است . حجاج از عبداﷲبن عبادبن یغوث روایت میکند. (لسان المیزان ج 2 ص 178).
-
ثروان
لغتنامه دهخدا
ثروان . [ ث َرْ ] (اِخ ) ابن فزارةبن عبد یغوث . صحابی است . و بیت ذیل را گاه درک صحبت رسول صلوات اﷲ علیه سروده است :الیک رسول اﷲ خبت مطیتی مسافة ارباع تروح و تغتدی .
-
حبیب سجستانی
لغتنامه دهخدا
حبیب سجستانی . [ ح َ ب ِ س ِ ج ِ ] (اِخ ) شیخ طوسی در رجال خود یک مرتبه او را در عداد اصحاب سجاد(ع ) شمرده و یک مرتبه از اصحاب باقر(ع ) و دراین جا گوید: از ابوعبداﷲ صادق نیز روایت کرده است .و یک مرتبه هم وی را در عداد اصحاب صادق (ع ) شمرده . کشی نیز ...
-
عبدا
لغتنامه دهخدا
عبدا. [ ع َ دُل ْ لاه ] (اِخ ) ابن ارقم بن عبد یغوث القرشی الزهری . صحابی و از کتاب و خال پیغمبر (ص ) است . در فتح مکه اسلام آورد و رسول (ص ) و ابوبکر و عمر وی را به کتابت گماردند سپس در باقی خلافت عمر و دو سال از خلافت عثمان متصدی بیت المال بود و اس...
-
حجاج
لغتنامه دهخدا
حجاج . [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن عبد یغوث بن عمروبن حجاج زبیدی . ابوحذیفه ٔ بخاری گفته است که وی وقعه ٔ یرموک دریافت . گفت : زبیدیان که میمنه ٔ سپاه را داشتند و حجاج در میان آنان بود آشکار شدند و با فریادها و فشار رومیان را بعقب راندند. ابن الکلبی در ...
-
قاضی رشید
لغتنامه دهخدا
قاضی رشید. [ رَ ] (اِخ ) عمربن مظفر فهری از مشاهیر شعرا و نویسندگان است و در مصر و شام به خدمات دیوانی اشتغال داشت . وی مدائحی در ستایش ملوک و بزرگان زمان سروده است . او به سال 638 هَ . ق . در 75سالگی وفات یافت . او راست :لاصنام الزمان عبدت دهراًو قد...
-
محمیة
لغتنامه دهخدا
محمیة. [ م َ می ی َ ] (اِخ ) ابن جزٔبن عید یغوث زبیدی . صحابی و از مهاجران به حبشه است و آنجا عامل رسول اﷲ (ص ) بر تقسیم اخماس غنائم بود و پیامبر اسلام بر او اعماد داشت . جنگ مریسیع و بدر را دریافت و در فتح مصر حاضر بود و بدانجا ساکن شد و احتمالاً هم...
-
خنگ بت
لغتنامه دهخدا
خنگ بت . [ خ ِ ب ُ ] (اِخ ) معشوق . سرخ بت . میگویند در کوه بامیان دو صورت است از عجایب صنایع روزگار، شصت ذرع طول و شانزده ذرع عرض و درون تمام آنها مجوف است چنانکه تا سرانگشتان و گویند یعوق و یغوث بعربی نام آنهاست ، یکی از بت هانرخنگ بت و دیگری ماده ...