کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
يَشْهَدُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
يَشْهَدُ
فرهنگ واژگان قرآن
گواهي مي دهد - شهادت مي دهد
-
واژههای مشابه
-
يُشْهِدُ
فرهنگ واژگان قرآن
شاهد مي گيرد ("وَيُشْهِدُ ﭐللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ "يعني :خدا را بر آنچه در دل دارد شاهد مىگيرد)
-
يَشْهَدَ
فرهنگ واژگان قرآن
که گواهي دهد
-
واژههای همآوا
-
يُشْهِدُ
فرهنگ واژگان قرآن
شاهد مي گيرد ("وَيُشْهِدُ ﭐللَّهَ عَلَىٰ مَا فِي قَلْبِهِ "يعني :خدا را بر آنچه در دل دارد شاهد مىگيرد)
-
يَشْهَدَ
فرهنگ واژگان قرآن
که گواهي دهد
-
جستوجو در متن
-
ذوالصفا
لغتنامه دهخدا
ذوالصفا. [ ذُص ْ ص َ ] (اِخ ) نام کوهی است . جریر گوید : و لم یشهد الجونین والشعب ذالصفاو شدّات قیس یوم دیرالجماجم .(المرصع).
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) زاوهی کاتب . منسوب بزاوه قریه ای بنشابور. در ترجمه ٔ تاریخ یمینی (چ طهران ص 330) این قطعه از او در وصف غلاء مشهور سال 401 هَ . ق . بخراسان ، آمده است :قد اصبح الناس فی غلاءو فی بلاء تداولوه من یلزم البیت یودِ جوعاًاو یشهد ال...
-
خصام
لغتنامه دهخدا
خصام . [ خ ِ ] (ع مص ) مصدر دیگر برای مخاصمه است . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). با کسی خصومت کردن . (زوزنی ). با کسی داوری کردن . (تاج المصادر بیهقی ). داوری ، جدال . مجادله . (یادداشت بخط مؤلف ) : او من ینشوء فی الحلیة و هو فی...
-
حجار
لغتنامه دهخدا
حجار. [ ح َج ْ جا ] (اِخ ) ابن ابجربن جابر عجلی . ادراک دارد (یعنی پیغمبر را درک کرده است ). ابن درید در «اخبار المنشورة» حدیثی آورده که حجار به پدرش که مسیحی بود گفت : می بینم هرکس به این دین درمی آید بزرگ شود، میخواهم من نیز داخل شوم . پدر گفت : صب...
-
مسجد ضرار
لغتنامه دهخدا
مسجد ضرار. [ م َ ج ِ دِ ض ِ ] (اِخ ) مسجدی است که در قرآن کریم آمده است : والذین اتخذوا مسجداً ضراراً و کفراً و تفریقاً بین المؤمنین و ارصاداً لمن حارب اﷲ و رسوله من قبل و لیحلفن ان اردنا الا الحسنی و اﷲ یشهد اًنهم لکاذبون . (قرآن 107/9)؛ آنانکه مسج...
-
لهیب
لغتنامه دهخدا
لهیب . [ ل ُ هََ ] (اِخ ) ابن مالک اللهبی ... قاله ابن مندة و حکی فیه ابوعمر لهب مکبرا و به جزم الرشاطی قال ابن مندة له خبر رواه عبداﷲبن محمد العدوی باسناد لایثبت و قال ابوعمر روی خبراً عجیباً فی الکهانة و اعلام النبوة و اورد العقیلی حدیثه قال اخبرنا...
-
احتراس
لغتنامه دهخدا
احتراس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خود راپاس داشتن . (منتهی الارب ). خویشتن را از چیزی نگاه داشتن . (تاج المصادر) (زوزنی ). تحرّس . (زوزنی ). احتفاظ. خویشتن داری : بشرایط تحفّظ و تیقّظ قیام ننمود و ازدقایق احتراز و احتراس غافل شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). ||...