کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
يَشْفِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
يَشْفِ
فرهنگ واژگان قرآن
شفا بخشد (جزمش به دلیل جواب واقع شدن برای قبل از خود می باشد)
-
واژههای مشابه
-
یشف
لغتنامه دهخدا
یشف . [ ی َ ] (اِ) یشب . یشم . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ). حجرالیشف است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (از اختیارات بدیعی ). و رجوع به یشم شود.
-
جستوجو در متن
-
طرمینون
لغتنامه دهخدا
طرمینون . [ طَ ] (معرب ، اِ) به لغت یونانی نوعی از سنگ یشب باشد و بهترین آن سبزرنگ است . گویند اگر بر بازو بندند از صاعقه ایمن باشند. (برهان ) (آنندراج ). حجر الیشف است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). نوعی از حجر یشف است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
یشب
لغتنامه دهخدا
یشب . [ ی َ ] (معرب ، اِ) سنگی است و آن معرب یشم است به ابدال میم به باء مانند لازم و لازب . (از تاج العروس ). مأخوذ از یشپ فارسی و به معنی آن . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). یشم . یشف . معرب یشم و آن سنگی است . یصب . یصم . (یادداشت مؤلف ). و رجوع ...
-
دهنه
لغتنامه دهخدا
دهنه . [ دَ هََ ن َ ] (اِ مرکب ) هرچیز همانند و شبیه به دهان . || ثقبه و سوراخ . || چاک و شکاف . || سوفار. (ناظم الاطباء). || کناره ٔ دریا و سرحد. (غیاث ). || مدخل چنانکه در غار و چاه . (یادداشت مؤلف ). دهانه ٔ آب و خیک و امثال آن . (از آنندراج ). م...
-
یشم
لغتنامه دهخدا
یشم . [ ی َ ](اِ) نام سنگی قیمتی که از چین یا هند می آورند و گویند هرکه آن را با خود داشته باشد از آفت برق ایمن خواهد بود. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). سنگی قیمتی که مایل به سبزی باشد. (غیاث ). سنگ یشم از رودهای ختن خیزد. (حدود العال...
-
حجرالیشف
لغتنامه دهخدا
حجرالیشف . [ ح َ ج َرُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) یشم . یشب . حجرالیشب . عبارت از یشم فارسی است ، و آن سنگی است در غایت صلابت و بهترین او زیتونی پس سبز مایل بزردی پس سبز صافی و بعد از آن سبز مایل بسفیدی است . در آخر دوم سرد و خشک و مقوی معده و قاطع نزف ال...
-
حجرالبلور
لغتنامه دهخدا
حجرالبلور. [ ح َ ج َ رُل ْ ب َل ْ لو ] (ع اِ مرکب ) بلور . بیرونی در کتاب الجماهیر گوید: حجرالبلور هو المها منصوب المیم و مکسورها. قالوا اصله من الماء لصفائه و مشابهة زلاله و اصل الماء موه لقولهم فی جمع الجمع الذی هو میاه أمواه و منه موهت الشی ٔ اذا...
-
ظهیرالدین
لغتنامه دهخدا
ظهیرالدین . [ ظَ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن الامام ابوالقاسم زیدبن محمدبن الحسین البیهقی . او یکی از علمای مشهور قرن ششم هجری است ، و در حدود سنه ٔ 490 هَ . ق . متولد شده و در سنه ٔ 565 هَ . ق . وفات یافته است و معاصر محمدبن عبدالکریم شهرستانی ...