کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
يَحْمِلْنَهَا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
يَحْمِلْنَهَا
فرهنگ واژگان قرآن
که آن را به عهده بگیرند
-
جستوجو در متن
-
بی منتهی
لغتنامه دهخدا
بی منتهی . [ م ُ ت َ ها ] (ص مرکب ) (از: بی + منتهی عربی ) بی منتها. بی پایان . بی انجام . بی نهایت : به یک دانه گندم در ای هوشیارمسیح است بسیار و بی منتهی است . ناصرخسرو.دریای سبز سرنگون پرگوهربی منتهی . ناصرخسرو.خود ز بیم این دم بی منتهی بازخوان فا...
-
جهول
لغتنامه دهخدا
جهول . [ ج َ ] (ع ص ) نادان . (مهذب الاسماء). بسیار نادان . ج ، جُهْل ، جُهُل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : انا عرضنا الامانة علی السموات والارض والجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولاً. (قرآن 72/33).تا پس از ای...
-
قابل امانت
لغتنامه دهخدا
قابل امانت . [ ب ِ ل ِ اَ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آدم . کنایه از آدمیزاد است . (برهان )(آنندراج ): اشاره به آیت انا عرضنا الامانة علی السموات والارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها وحملها الانسان انه کان ظلوماً جهولا. (قرآن 72/33).آن قا...
-
حمل
لغتنامه دهخدا
حمل . [ ح ِ] (ع اِ) بار سر و پشت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). آنچه حمل میشود. ج ، اَحمال ، حمولة. || واحدِ حمول . هودج ها یا شتری که بر آن هودج ها قرار دارند و به این معنی گاه بفتح نیز آید. (اقرب الموارد). || (مص ) برداشتن باری را بسر و به پشت . ...
-
حملان
لغتنامه دهخدا
حملان . [ ح ُ ] (ع اِ) احمال . ج ِ حَمَل .بره ها. (منتهی الارب ). رجوع به حمل شود.- حب رأس حملان ؛ طبع شیر خشتی داشتن : فقال له بعض ندمائه : مااری ابا البختری الا یحب رأس الحملان . (تاریخ بغداد ابن الخطیب ج 4 ص 286). || ستور باربردار که کسی را دهن...
-
امانت
لغتنامه دهخدا
امانت . [ اَ ن َ ] (ع مص ، اِمص ) راستی . ضد خیانت . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد) (آنندراج ). استواری در راستی . درستکاری . اخلاص و صداقت . امینی . (ناظم الاطباء). امین بودن . (فرهنگ فارسی معین ). امانت یعنی قرار دادن و بجا آوردن مقتضای عدالت در ا...
-
بازخواندن
لغتنامه دهخدا
بازخواندن . [ خوا /خا دَ ] (مص مرکب ) بازگرداندن . طلبیدن : غمی گشت و لشکر همه بازخواندبزودی سلیح و درم برفشاند.فردوسی .ز ری مردک شوم را بازخوان ورا مردم شوم و بدساز خوان . فردوسی .سکندر بدو گفت کاینست راست تو طینوش را بازخوانی رواست . فردوسی .ز خیمه...
-
دم
لغتنامه دهخدا
دم . [ دَ ] (اِ) نفس . (شرفنامه ٔ منیری ) (غیاث ) (لغت محلی شوشتر، خطی ) (دهار) (منتهی الارب ). نفس و هوایی که به واسطه ٔ حرکات آلات تنفس در شش داخل می شود و از آن خارج می گردد. (از ناظم الاطباء). به معنی نفس است و سراب و دلنواز و روح بخش و جان پرور ...