کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویژهمقدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
eigenvalue, characteristic value, characteristic root, characteristic number
ویژهمقدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] برای تبدیل خطی T بر روی فضای بُرداری V، نردهای مانند λ که به ازای بُردار ناصفری از V مانند TV= λ v ،v
-
واژههای مشابه
-
مقدار
واژگان مترادف و متضاد
۱. میزان، وزن ۲. اندازه، مقیاس ۳. تعداد، مبلغ ۴. ارج، ارز، ارزش، قدر، قرب ۵. منزلت، شان، ارزش ۶. چندی، کمیت
-
مقدار
فرهنگ واژههای سره
اندازه
-
مقدار
فرهنگ فارسی معین
(مِ) [ ع . ] (اِ.) اندازه ، پاره ای از چیزی . ج . مقادیر.
-
مقدار
لغتنامه دهخدا
مقدار. [ م ِ ] (ع اِ) اندازه . ج ، مقادیر. (مهذب الاسماء) (دهار). اندازه ٔ چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). اندازه و قدر. (ناظم الاطباء) : اﷲ یعلم ماتحمل کل انثی و ماتغیض الارحام و ماتزداد و کل شی ٔ عنده بمقدار. (قرآن 8/13). نواخت ...
-
مقدار
لغتنامه دهخدا
مقدار. [ م ِ ](ع مص ) توانستن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
مقدار
دیکشنری عربی به فارسی
بزرگي , اندازه , مقدار
-
مقدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مقادیر] meqdār ۱. اندازه.۲. پارهای از چیزی.۳. آنچه بهوسیلۀ آن قدر و اندازۀ چیزی بهدست آید از شماره، پیمانه، و جز آن.
-
مِقْدَارٍ
فرهنگ واژگان قرآن
مقدار - اندازه
-
مقدار
دیکشنری فارسی به عربی
حجم , صفقة , فم , کمية , مقدار
-
ویژه
واژگان مترادف و متضاد
۱. اختصاصی، خاص، خاصه، خصوصی، مختص، مخصوص ۲. بیآمیغ، پاک، خالص، سره، ناب ≠ عام، غیرخصوصی
-
ویژه
لغتنامه دهخدا
ویژه . [ ژَ/ ژِ ] (ص ، ق ) ویژ. خاص و خاصه . (برهان ). خاصه . (انجمن آرا) (آنندراج ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی ) : چو بر دشمنی بر توانا بودبه پی نسپرد ویژه دانا بود. فردوسی .برادر جهان ویژه مارا سپردازیرا که فرزند او بود خرد. فردوسی .صدوسی سپر ویژه ٔ شه ز ...
-
ویژه
لغتنامه دهخدا
ویژه . [ ژِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ویژه
فرهنگ فارسی معین
(ژِ) [ په . ] 1 - (ص .) خاص . 2 - خالص ، برگزیده . 3 - (ق .) مخصوصاً، خصوصاً.