کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ویو
لغتنامه دهخدا
ویو. [ وْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خورش رستم بخش شاهرودشهرستان هروآباد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
ویو
لغتنامه دهخدا
ویو. [ وَ / وِ ] (اِ) عروس است که زن داماد باشد. (برهان ). بیو. بیوگ . ویوگ .
-
واژههای مشابه
-
ماکرو ویو
واژهنامه آزاد
گرم کن برقیگرم کننده ی خوردنی ها
-
میکرو ویو
واژهنامه آزاد
گرم کن برقی،گرم کن خوردنی ها
-
تئوفیل دو ویو
لغتنامه دهخدا
تئوفیل دو ویو. [ ت ِ ءُ دُ ی ُ ] (اِخ ) شاعر فرانسوی . رجوع به ویو شود.
-
جستوجو در متن
-
lab view
فرهنگ لغات علمی
لبویو
-
waves
دیکشنری انگلیسی به فارسی
امواج، ويو
-
ویونا
فرهنگ نامها
(تلفظ: vauonā) [وَیُو (در سنسکریت) = عروس و (در اوستایی) = ازدواج کردن + نا (پسوند نسبت)] منسوب به وَیو ؛ (به مجاز) عروس ؛ دختری که عروس شده .
-
ویوگ
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) = بیو. بیوگ . ویو: عروس .
-
microwave
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مایکروویو، میکرو ویو، کهموج، موج خیلی کوچک الکترومغناطیسی، ریز موج
-
ویوگ
لغتنامه دهخدا
ویوگ . [ وَ یو ] (اِ) عروس . بیوگ . بیو. ویو. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : که جاوید این سرا آراسته بادپر از شادی و ناز و خواسته باددر او خرم ویوگان و خسوران عروسان دختران داماد پوران .(ویس و رامین ).
-
بیو
لغتنامه دهخدا
بیو. [ ب َ ] (اِ) عروس . (برهان ). به این معنی بیوک هم آمده و در بختیاری بیک بهمین معنی است . رجوع کنید به بیوگ و بیوگان . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). عروس مقابل داماد. (ناظم الاطباء). بمعنی عروس و بیوکانی یعنی عروسی و آن را ویو و بیوک نیز خوانند. (انجم...
-
وا
لغتنامه دهخدا
وا. (پسوند) مانند مزید مؤخر یا پساوند در آخر اسماء درآید بمعانی ذیل : اتصاف را رساند: پیشوا. پیشوایی . مروا. مرغوا.پیلوا (پیله وا). || مخفف وای از پهلوی وای و اوستایی وَیو به معنی باد: اندروا = اندروای = دروا = دروای ، لغةً به معنی در هوا و مجازاً س...