کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ویق
لغتنامه دهخدا
ویق . [ وی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دودانگه ٔ بخش هوراند شهرستان اهر. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
واژههای مشابه
-
ویق واق
لغتنامه دهخدا
ویق واق . (اِ) مشغله . (فرهنگ اسدی ).
-
واژههای همآوا
-
ویغ
لغتنامه دهخدا
ویغ. (اِ، از اتباع ) در تداول تابع جیغ می آید.- جیغ و ویغ ؛ در تداول ، داد و فریاد. هیاهو. جیغ و فریاد. (از فرهنگ اصطلاحات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
ویغ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.) تابع «جیغ » جیغ و ویغ : سر و صدا، داد و فریاد (در هنگامی که بخواهند از سر و صدای کسی به تحقیر یاد کنند یا عجز او را برسانند).