کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویفر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ویفر
معنی
(وِ فِ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی بیسکویت سبک و ترد.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
wafer
-
جستوجوی دقیق
-
ویفر
فرهنگ فارسی معین
(وِ فِ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی بیسکویت سبک و ترد.
-
واژههای مشابه
-
wafer batter
خمیرابۀ ویفر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] خمیرابهای که از آن برای تهیۀ ویفر استفاده میشود
-
جستوجو در متن
-
wafering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویفر
-
whf
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویفر
-
wafer-like
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شبیه ویفر
-
wafer-thin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویفر نازک
-
wafer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویفر، نان فطیر، شیرینی پنجرهای
-
ice-cream wafer
نان بستنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی ویفر با بافتی ترد و شبیه به وافل (waffle) که بستنی را بر روی آن میگذارند
-
bimorph mirror
آینۀ دوریخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم رصدی و آشکارسازها] نوعی آینۀ شکلپذیر که از یک جفت ویفر (wafer) فشاربرقی تشکیل شده است و براثر تحریکهای الکتریکی تغییر شکل میدهد