کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویس آقا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ویس آقا
لغتنامه دهخدا
ویس آقا. [ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد واقع در 8500 گزی شمال شوسه ٔ میاندوآب به مهاباد دارای 345 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
واژههای مشابه
-
وِیس
لهجه و گویش بختیاری
(ز)veys بایست.
-
گله ویس
لغتنامه دهخدا
گله ویس . [ گ َ ل َ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد که در 30هزارگزی شمال باختری نورآباد و 4هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه واقع شده است . هوای آن سرد و دارای 66تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. ...
-
کوه ویس
لغتنامه دهخدا
کوه ویس . (اِخ ) دهی از دهستان دلگان است که در بخش بزمان شهرستان ایرانشهر واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
غلام ویس
لغتنامه دهخدا
غلام ویس . [ غ ُ وِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بزینه رود بخش قیدار شهرستان زنجان که در 60هزارگزی جنوب قیدار و 6هزارگزی راه مالرو عمومی قرار دارد. محلی کوهستانی و سردسیر است . سکنه ٔ آن 783 تن شیعه ٔ ترکی زبانند. آب آن از چشمه است ، و محصول آن غلات د...
-
ویس احمد
لغتنامه دهخدا
ویس احمد. [ وِ اَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خالصه ٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ویس آباد
لغتنامه دهخدا
ویس آباد. [ وِ ] (اِخ ) دهی است از بخش بوئین زهرا از شهرستان قزوین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
ویس آباد
لغتنامه دهخدا
ویس آباد. [ وِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره لر بخش میاندوآب شهرستان مراغه واقع در 7500 گزی جنوب باختری شوسه ٔ صائین دژ به میاندوآب . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
ویس بذ
لغتنامه دهخدا
ویس بذ. [ ب َ ] (اِ مرکب ) رئیس قبیله . (ایران در زمان ساسانیان ). رئیس قریه . در ایران باستان ، فرماندهان را به چهار دسته طبقه بندی کرده اند که در کتب پهلوی آثار تورفانی نیز درباره ٔ آنان مکرر ذکر شده است ، و این چهار طبقه عبارتند از:رئیس خانه ، رئی...
-
ویس پرد
لغتنامه دهخدا
ویس پرد. [ پ ِ رَ ] (اِخ ) نام یکی از پنج بخش اوستای موجود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). نام جزئی از اجزاء اوستای امروزی است شامل آداب پرستش . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
ویس پوهر
لغتنامه دهخدا
ویس پوهر. (اِخ ) رئیس ایل و رئیس یک خانواده ٔ بزرگ از هفت خاندان حکومت کننده در دوره ٔ ساسانی . عنوانی شاهزادگان خانواده ٔ شاهی را. رجوع به ایران در زمان ساسانیان و رجوع به ویس شود.
-
ویس رود
لغتنامه دهخدا
ویس رود. (اِخ ) دهی است جزء دهستان شفت بخش مرکزی شهرستان فومن . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
ویس قنسول
لغتنامه دهخدا
ویس قنسول . [ ق ُ ] (فرانسوی ، اِ) معرب ویس کنسول . قنسول یار. نایب قنسول . کنسول یار. رجوع به ویس کنسول شود.
-
ویس قونسول
لغتنامه دهخدا
ویس قونسول . [ قُن ْ ] (فرانسوی ، اِ) ویس قنسول . ویس کنسول . رجوع به ویس کنسول شود.