کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویروسیاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گنج یاب
لغتنامه دهخدا
گنج یاب . [گ َ ] (نف مرکب ) کسی که گنج پیدا میکند : چرا روی آن کس که شد گنج یاب ز شادی برافروخت چون آفتاب .نظامی .
-
کرامت یاب
لغتنامه دهخدا
کرامت یاب . [ ک َ م َ ] (نف مرکب ) کرامت یابنده . بزرگواری و عزت و نواخت و توقیر یابنده : صاحب عادل کبیر کریم که کرامند از او کرامت یاب .سوزنی .
-
geophone
لرزهیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] وسیلهای برای دریافت موجهای لرزهای در خشکی و زمینهای باتلاقی که بیشتر در اکتشاف لرزهای به کار میرود
-
leak detector
نشتیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] وسیلهای برای یافتن منفذها یا ترکهای ریز در دیوارههای ظرف
-
apex locator
نوکیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دستگاهی الکترونیکی که در ریشهدرمانی برای تشخیص موقعیت نوک ریشه به کار میرود
-
concordance
واژهیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] نمایهای الفبایی از کلمات موجود در یک متن به همراه نشانی بازیابی آنها متـ . کشّاف
-
نصرت یاب
لغتنامه دهخدا
نصرت یاب . [ ن ُ رَت ْ ] (نف مرکب ) که پیروزی یابد. که فتح و ظفر نصیبش شود. پیروزمند : علی دلی که به ملک یزیدیان قلمش همان کند که به دین ذوالفقار نصرت یاب .خاقانی .
-
نکته یاب
لغتنامه دهخدا
نکته یاب . [ ن ُ ت َ / ت ِ ] (نف مرکب ) نکته فهم . دقیقه شناس . که فهم سخن و کنایت کند.
-
سبک یاب
لغتنامه دهخدا
سبک یاب . [ س َ ب ُ ] (نف مرکب ) زودفهم . تیزفهم . سریعالانتقال : کم آسا و دمساز و هنجارجوی سبک یاب و آسان رو و تیزپوی .اسدی .
-
وقت یاب
لغتنامه دهخدا
وقت یاب . [ وَ ] (نف مرکب ) وقت یابنده . آنکه فرصت و موقع به دست آورد. || پیداکننده و نشان دهنده ٔ وقت .
-
ارتفاع یاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (فیزیک) 'ertefā'yāb وسیلهای دارای دوربین برای اندازه گرفتن زوایای افق یا فاصلههای سمتالرٲسی ستارگان.
-
آسان یاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) 'āsānyāb آنچه به آسانی بهدست آید؛ آسانرس؛ سهلالوصول.
-
بهره یاب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bahreyāb = بهرهمند
-
گنج یاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ganjyāb ۱. آن که گنج پیدا کند.۲. (اسم) دستگاهی که محل پنهان شدن گنج را مشخص میکند.
-
direction finder
جهتیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ابزاری که برای پیدا کردن زاویۀ بین امتداد محل استقرار ایستگاه جهتیاب تا منبع تابش الکترونیکی و شمال مغناطیسی در جهت حرکت عقربههای ساعت به کار میرود؛ این زاویه نمایانگر جهت منبع انتشار امواج الکترومغناطیسی است