کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویروس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ویروس
/virus/
معنی
۱. جاندار تکسلولی که در خارج از بدن موجودات زنده، هیچگونه علائم حیاتی از خود نشان نمیدهد و عامل بیماریهایی چون فلج اطفال، سرخک، و آنفولانزا است.
۲. برنامهای کامپیوتری که باعث ایجاد اختلال در نرمافزار یا سختافزار میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
میکرب
دیکشنری
virus
-
جستوجوی دقیق
-
virus
ویروس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] بدافزاری بهصورت یک برنامه که معمولاً ازطریق شبکه وارد رایانه میشود و ایجاد اختلال میکند
-
ویروس
واژگان مترادف و متضاد
میکرب
-
ویروس
لغتنامه دهخدا
ویروس . (فرانسوی ، اِ) عامل بسیار کوچک زنده که غالباً سبب ایجاد عفونت و ناخوشی می شود. ویروس ها درحقیقت عبارت از مولکولهای زنده ای هستند که به مناسبت کوچکی ابعادشان غالباً از صافیها نیز میگذرند و قطر بدن آنها بین 1 تا 3 میلی میکرن می باشد. (فرهنگ فار...
-
ویروس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) موجود بسیار ریزی که باعث بروز بیماری می شود.
-
ویروس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: virus] (زیستشناسی) virus ۱. جاندار تکسلولی که در خارج از بدن موجودات زنده، هیچگونه علائم حیاتی از خود نشان نمیدهد و عامل بیماریهایی چون فلج اطفال، سرخک، و آنفولانزا است.۲. برنامهای کامپیوتری که باعث ایجاد اختلال در نرمافزار یا ...
-
ویروس
دیکشنری فارسی به عربی
فيروس
-
واژههای مشابه
-
virustatic/ virostatic
ویروسایستان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ماده یا عاملی که میتواند تکثیر ویروس را مهار کند
-
viremia
ویروسخونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] وجود ویروس در خون که موجب ضعف و بیحالی و درد عضلانی میشود
-
virioplankton/ viroplankton
ویروسدروایان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] ویروسهایی که زندگی دروایی دارند
-
virus remover
ویروسزدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] نرمافزاری که کار از بین بردن یا از کار انداختن ویروسها را بر عهده دارد
-
virology
ویروسشناسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] شاخهای از میکربشناسی که به مطالعۀ ویروسها و بیماریهای ناشی از آنها میپردازد
-
virolysis
ویروسکافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] تخریب برگشتناپذیر ساختار ویروس
-
virucidal/ viricidal
ویروسکش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ماده یا عاملی که قادر به غیرفعال کردن یا از بین یک بردن یک ویروس است
-
viruria
ویروسمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] وجود ویروس در ادرار