کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویرانگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ویرانگر
/virāngar/
معنی
ویرانکننده؛ خرابکننده.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. مخرب، ویرانساز، هادم
۲. مفسد ≠ آبادگر
دیکشنری
bane, baneful, destroyer, destructive, devastator, killing, fateful, pernicious, pest, ruinous, Vandal, wasting
-
جستوجوی دقیق
-
ویرانگر
واژگان مترادف و متضاد
۱. مخرب، ویرانساز، هادم ۲. مفسد ≠ آبادگر
-
ویرانگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) virāngar ویرانکننده؛ خرابکننده.
-
ویرانگر
دیکشنری فارسی به عربی
مدمرة
-
واژههای مشابه
-
destructive interference
تداخل ویرانگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ترکیب دو یا چند موج که باعث تشکیل موجی با دامنهای کمتر از دامنۀ هریک از آنها شود
-
واژههای همآوا
-
ویران گر
لغتنامه دهخدا
ویران گر. [ گ َ ] (ص مرکب ) ویران کن . ویران کننده : ای خنک آن را کز این ملکت بجَست که اجل این ملک را ویران گر است . مولوی .برآمد ز ویران گران غلغله فکندند در بام و در زلزله . هاتفی (از آنندراج ).|| غارتگر. || مفسد. || مهلک .(فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
خرابکاری
فرهنگ واژههای سره
ویرانگر
-
debilitant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویرانگر
-
destructory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویرانگر
-
destructional
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویرانگر
-
destructionist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویرانگر
-
ruiner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکار، ویرانگر
-
devastator
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ویرانگر، خرابکار