کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویرانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خِراوَه
لهجه و گویش بختیاری
xerâva خرابه، ویرانه.
-
خراب و خوروب
فرهنگ گنجواژه
ویرانه، خراب.
-
خرابه و خروبه
فرهنگ گنجواژه
ویرانه، خراب.
-
کلنته
واژهنامه آزاد
خرابه ، ویرانه
-
بیرانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) ( اِ.) نک ویرانه .
-
بیرانه
لغتنامه دهخدا
بیرانه . [ن َ ] (اِ) بر وزن و معنای ویرانه است که خرابه شد. (برهان ). ویران . بیران . ویرانه . (غیاث ) : در عهد او چه جوئی دلهای خسته از غم در ملک میر ظالم بیرانه چند خواهی ؟ امیرخسرو.و رجوع به بیران و ویرانه شود.
-
یباب
فرهنگ فارسی معین
(یَ) [ ع . ] (ص .) خراب ، ویرانه .
-
طلال
واژگان مترادف و متضاد
۱. بارانهای ریز، نمبارش ۲. خرابه، ویرانه
-
طلل
واژگان مترادف و متضاد
۱. خرابه، ویرانه ۲. کالبد، هیکل (هرچیز)
-
مخروب
واژگان مترادف و متضاد
خراب، ضایع، منهدم، ویران، ویرانه ≠ آباد، معمور
-
مخروبه
واژگان مترادف و متضاد
خرابه، ناآباد، ویران، خراب، ویرانه ≠ آباد، معمور
-
معمور شدن
واژگان مترادف و متضاد
آبادشدن، آبادان شدن ≠ بایر شدن، ویران گشتن، ویرانه شدن
-
ناآباد
واژگان مترادف و متضاد
خراب، مخروبه، نامجهز، ویران، ویرانه ≠ آبادان معمور
-
چُول
لهجه و گویش بختیاری
čul ویرانه، خرابه zelzela čul-es kerd>:زلزلهویرانش کرد> .
-
خرابه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیغوله، مخروبه، ویرانها، ویرانه ≠ معمور، آباد ۲. آثار، نشانه