کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویدستر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ویدستر
/vidastar/
معنی
= بیدستر
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ویدستر
لغتنامه دهخدا
ویدستر. [ دَ ت َ ] (اِ) بیدستر. نام حیوانی است بحری ، و در خشکی هم می باشد، و خصیه ٔ اورا آش بچگان گویند. (آنندراج ) (برهان ). بیدستر است که سگ آبی باشد. (انجمن آرا). بیدستر. گند یا جند بیدستر خایه ٔ آن است . رجوع به بیدستر و جندبیدستر شود.
-
ویدستر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] vidastar = بیدستر
-
واژههای مشابه
-
کند ویدستر
لغتنامه دهخدا
کند ویدستر. [ ک ُ دِ دَ ت َ ] (اِ مرکب ) به معنی جند بیدستر است که آش بچه ها باشد. و جند بیدستر معرب آن است و گویند که آن خایه ٔ سگ آبی است و او را قندز خوانند و از پوست او کلاه سازند. (برهان ) (آنندراج ). جند بیدستر. (ناظم الاطباء). رجوع به جند بیدس...
-
جستوجو در متن
-
حارود
لغتنامه دهخدا
حارود. (ع اِ) بیدستر. حیوانی که گند بیدستر [ جند بیدستر ] خایه ٔ اوست . سگلابی . سگلاوی . قسطور. قنذر. ویدستر. سقلاوی . هزد. قوقی . قضاعة. رجوع بمفردات ابن البیطار و بحر الجواهر و دزی ج 1 ص 239 و رجوع به جند بیدستر و بیدستر شود.
-
بیدستر
لغتنامه دهخدا
بیدستر. [ دَ ت َ ] (اِ مرکب ) (از: بی + دست + ار = اره ، بی اره ) (فرهنگ فارسی معین ).نام حیوانی است بحری که هم در آب و هم در خشکی زندگانی تواند نمود و خصیه ٔ او را آش بچگان (خایه ٔ سگ آبی ) گویند و بترکی آن جانور را قندز خوانند. (برهان ).نام حیوانی ...