کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ویدا
معنی
(وَ یْ) (ص .) آشکار، پیدا.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ویدا
فرهنگ نامها
(تلفظ: vidā) پیدا ، هویدا ، ظاهر ، آشکار ؛ (در پهلوی) یابنده ، جوینده .
-
ویدا
لغتنامه دهخدا
ویدا. (ص ، اِ) پیدا و هویدا و ظاهر. || درد و الم و آزار. و به این معنی به فتح اول هم گفته اند و اصح این است . (برهان ). || وید. گُم ، در برابر پیدا. (برهان ) (آنندراج ). گم شده باشد، چون وید. (لغت اسدی ). || کم و ناقص و دورانداخته .(برهان ). کم . کم ...
-
ویدا
فرهنگ فارسی معین
(وَ یْ) (ص .) آشکار، پیدا.
-
ویدا
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - کم ، اندک . 2 - گم ، ناپیدا.
-
واژههای مشابه
-
ویدا شدن
لغتنامه دهخدا
ویدا شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کم شدن . کاستن : امیرا جان شیرین برفشانم اگر ویدا شود یکبارگی عمر . دقیقی (از صحاح الفرس ).رجوع به ویدا شود.
-
phaneritic texture
بافت ویدا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] بافتی در سنگهای آذرین که دانههای آن با چشم غیرمسلح دیده میشود
-
جستوجو در متن
-
یوا
لغتنامه دهخدا
یوا. [ ی َ ] (اِ) اتلاف هر چیزی که نتوان دوباره آن را به دست آورد، مانند چارپای گم شده . || آنکه راه خود را گم کند. (ناظم الاطباء). ظاهراً در هر دو معنی دگرگون شده ٔ«ویدا» ست . (یادداشت لغت نامه ). رجوع به ویدا شود.- یوا شدن ؛ گم شدن . (ناظم الاطباء...
-
دیدا
لغتنامه دهخدا
دیدا. (ص ) ناپیدا و گم شده . (برهان ). بمعنی ناپیدا و پنهان آمده و چیز گم شده را گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). مفقود اما این کلمه دگرگون شده ٔ لغت ویدا است . رجوع به «ویدا» و «وید» شود. (یادداشت لغتنامه ).
-
آوید
فرهنگ نامها
(تلفظ: āvid) دانش ، خرد ، عقل . (در زبان اوستایی کلمههای ' آوید ، وید ، ویدا ' هر سه به یک معنی به کار رفته است).
-
ناقص
واژگان مترادف و متضاد
۱. آهمند، عیبناک، معیوب، ویدا ۲. غیرکامل، کم، ناتمام، نارسا ≠ کامل
-
آوید
واژهنامه آزاد
تلفظ:آوید /āvid/ دانش، خرد، عقل. [در زبان اوستایی کلمه های «آوید، وید، ویدا» هر سه به یک معنی به کار رفته است].
-
ویدیدن
لغتنامه دهخدا
ویدیدن . [ وَ دی دَ / وِ دی دَ ] (مص ) گم شدن و ناپدید گشتن . || نقصان کردن . || چاره و علاج جستن . (برهان ). چاره جستن . (آنندراج ) (انجمن آرا). اصل آن وادیدن به معنی تحقیق کردن بوده است . (انجمن آرا). رجوع به وید و ویدا و ویدن شود.
-
وید
لغتنامه دهخدا
وید. (ص ) کم که مقابل بسیار است . (برهان ) (آنندراج ) (صحاح الفرس ) (فرهنگ اسدی ). ویدا نیز گویند. (فرهنگ اسدی ) : ای غافل از شمار چه پنداری که ت خالق آفرید پی کاری عمری که مر تو راست سرِ مایه وید است و کارهات به این زاری . رودکی (از صحاح الفرس ).اسد...