کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ویار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ویار
/viyār/
معنی
حالت زن آبستن در اوایل آبستنی که به برخی از خوراکیها رغبت شدید پیدا میکند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آرمه، تاس، تلواسه، میلمفرط، واسه، وحم، هوس
دیکشنری
craving, freak, hankering, yearning, yen
-
جستوجوی دقیق
-
craving 2
ویار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] میل شدید به خوردن یک مادۀ غذایی عموماً در زنان باردار
-
ویار
واژگان مترادف و متضاد
آرمه، تاس، تلواسه، میلمفرط، واسه، وحم، هوس
-
ویار
لغتنامه دهخدا
ویار. (اِ) میل و هوس زنان آبستن . (از ابن البیطار) ویار گاهی به صورت تهوع و استفراغ و گاه به شکل بد آمدن از بعض چیزها و زمانی به صورت اشتها داشتن و هوس چیزی را کردن و آن را بسیار دوست داشتن ظاهر می شود.(فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). آرزوانه را گو...
-
ویار
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (اِ.) (عا.) میل شدید زنان حامله به بعضی از خوردنی ها.
-
ویار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) viyār حالت زن آبستن در اوایل آبستنی که به برخی از خوراکیها رغبت شدید پیدا میکند.
-
ویار
دیکشنری فارسی به عربی
سوق
-
ویار
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: viyâr طاری: viyâr / tâsa طامه ای: viyâr / tâse طرقی: viyâr / tâsa کشه ای: viyâr نطنزی: viyâr
-
ویار
واژهنامه آزاد
ویّاْر:(wiiar) در گویش گنابادی یعنی هوس ، رغبت ، خواستن
-
واژههای مشابه
-
ویّاْر
لهجه و گویش گنابادی
wiiar در گویش گنابادی یعنی هوس ، رغبت ، خواستن
-
ویار کردن
لغتنامه دهخدا
ویار کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ویار شدن . هوس کردن زن آبستن خوردن چیزهای مخصوص را از غذا و غیر آن . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
ویار کردن
واژهنامه آزاد
هایپرمزیزگراویداروم
-
واژههای همآوا
-
ویّاْر
لهجه و گویش گنابادی
wiiar در گویش گنابادی یعنی هوس ، رغبت ، خواستن