کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وکلاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وکلاء
لغتنامه دهخدا
وکلاء. [ وُ ک َ ] (ع اِ) ج ِ وکیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به وکیل شود.
-
جستوجو در متن
-
وکلا
لغتنامه دهخدا
وکلا. [ وُ ک َ ] (از ع ، اِ) وکلاء. رجوع به وکلاء شود.
-
وکیل
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - مباشر، کارگزار. 2 - کسی که شخص انجام کارهای خود را به او واگذار می کند. 3 - نمایندة مجلس که از طرف مردم انتخاب شود. ج . وکلاء.
-
bars
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کافه ها، بار، مانع، میله، شمش، تیر، خط، میکده، وکالت، میل، بار مشروب فروشی، دادگاه، نرده حائل، هيئت وکلاء، سالن مشروب فروشی، بند آب، جای ویژه زندانی در محکمه، مانع شدن، بستن، باز داشتن، مسدود کردن، از بین رفتن رد کردن دادخواست
-
ژدپم
لغتنامه دهخدا
ژدپم . [ ژُ دُ پ ُ ] (اِخ ) (سرمان دو...) نام سوگندی است که در بیستم ژوئن 1789 م . وکلاء طبقه ٔ سوم خوردند که تا قانون اساسی را به تصویب نرسانند از یکدیگر جدا نشوند. چون ایشان را از دخول در تالار منو که معمولاً در آنجا به مذاکره میپرداختند منع کرده ب...
-
مقدمی
لغتنامه دهخدا
مقدمی . [ م ُ ق َدْ دَ ] (ص نسبی ، اِ) اولی و پیشینی . (ناظم الاطباء). مقدم . برتر. بزرگ قوم . رئیس گروه : آن قوم زندانیان که نامزد یمن بودند مقدمی ایشان «وهرزبن به آفریدبن ساسان بن بهمن » و پول (پل ) نهروان که وکلاء سرای عزیز را اجلهم اﷲ است به عراق...
-
بلاخلاف
لغتنامه دهخدا
بلاخلاف . [ ب ِ خ ِ ] (ع ق مرکب ) (از: ب + لا (نفی ) + خلاف ) بدون خلاف . بی اضافه و نقصان . (فرهنگ فارسی معین ). بی کم و کاست . دوراز دروغ و گزافه . حقیقت : وکلاء عالی شأن اگر از چاوش مشارالیه حقیقت استفسار فرمایند بلاخلاف به موقف عرض ... خواهند رس...
-
وکالت
لغتنامه دهخدا
وکالت . [ وَ / وِ ل َ ] (ع اِمص ) وکالة. || نیابت . خلافت . جانشینی .- وکالت دیوان (اعلی ) ؛ مقامی عالی در عهد صفویه که مرادف نیابت سلطنت بود. (فرهنگ فارسی معین از زندگی شاه عباس کبیر ج 1 ص 21). توضیح اینکه محمد قزوینی (یادداشتها 6:7) آن را به معنی «...
-
نازخاتون
لغتنامه دهخدا
نازخاتون . (اِخ ) دختر امیر کردستان بود و ضیاع و عقار فراوان داشت . در دوران سلطنت الجایتو مردی به نام محمد که خطیب همدان بود و با نازخاتون غرضی داشت امیرچوپان را به تصرف املاک و اموال وی برانگیخت . خواندمیر شرح واقعه را بدین صورت نوشته است : در اواخ...
-
دالامبر
لغتنامه دهخدا
دالامبر. [ ب ِ ] (اِخ ) ژان لورون دالامبر. فیلسوف و ریاضی دان معروف فرانسوی و از نویسندگان زبردست آن کشور. (1717-1783 م .). وی بسبب «اصل دالامبر» که یکی از پایه های علم مکانیک است و هم بواسطه ٔ همکاری با دیدرو در تدوین دایرةالمعارف نامش همیشه باقی اس...
-
افزار
لغتنامه دهخدا
افزار. [ اَ ] (اِ) کفش و پای افزار. (از آنندراج ) (برهان ) (هفت قلزم ). کفش . (از ناظم الاطباء). بمعنی کفش که پای افزار گویند. (جهانگیری ) : همو کلاه سری میدهد به تاجوران که از کلاه سلاطین به پایش افزار است . دهلوی . || بادبان کشتی . (برهان ) (آنندرا...
-
وکیل
لغتنامه دهخدا
وکیل . [ وَ ] (ع ص ، اِ) کارران . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (مهذب الاسماء) (شرح قاموس قزوینی ). آنکه بر وی کار گذارند، و برای جمع و مؤنث نیز گاه اطلاق گردد.(منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه کاری به وی واگذار شود. فعیل به معنی مفعول اس...
-
اتازونی
لغتنامه دهخدا
اتازونی . [ اِ ] (اِخ ) (از اِتا، ملک ها + اونی ، متّحده ) نام مملکتی بزرگ واقع در آمریکای شمالی که آنرا دول متحده و جمهوری متحده نیز گویند. پایتخت این ملک واشنگتن است .وضع طبیعی و حدود آن : ممالک متحده ٔ آمریکای شمالی که بین 26 و 49 درجه ٔ عرض شمالی...
-
قانون اساسی
لغتنامه دهخدا
قانون اساسی . [ ن ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قانون یک سلسله قواعدی است که شکل حکومت و سازمان قوای سه گانه ٔ کشور و امتیازات و تکالیف افراد را نسبت بدولت بیان میکند. مسائلی که معمولاً در قانون اساسی حل و فصل میشود عبارت است از:شکل حکومت (سلطنتی یا...