کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَنگ و وَنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وَنگ و وَنگ
فرهنگ گنجواژه
تو دماغی حرف زدن، صدای بچه، صدای گریه. ونگ و ونگ کردن= نامفهوم حرف زدن.
-
واژههای مشابه
-
ونگ
واژگان مترادف و متضاد
۱. تهیدست، سایل، گدا، مفلس ۲. تهی، خالی ۳. زشت، کریه ۴. بانگ، زاری، صدا، گریه
-
ونگ
لغتنامه دهخدا
ونگ . [ وَ / وِ] (ص ) ونک . تهی . خالی .
-
ونگ
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) (عا.) صدای گریة بچه .
-
ونگ
فرهنگ فارسی معین
(وَ یا وِ) (ص .) 1 - تهی ، خالی . 2 - تهی دست ، درویش .
-
ونگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم صوت) [عامیانه] vang صدای گریۀ بچه؛ ونگونگ.
-
وِنگ
لهجه و گویش تهرانی
صدای ضعیف، صدای بچه گریه
-
وِنگ
لهجه و گویش بختیاری
veng گیج.
-
ونگ ونگ زدن
لغتنامه دهخدا
ونگ ونگ زدن . [ وَ وَ / وِ وِ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، ونگ زدن . رجوع به ونگ زدن شود.
-
ونگ زدن
لغتنامه دهخدا
ونگ زدن . [ وَ / وِ زَ دَ ] (مص مرکب )در تداول ، بانگ زدن با گریه . آواز دادن . زار زدن .
-
واژههای همآوا
-
ونگ و ونگ
لغتنامه دهخدا
ونگ و ونگ . [ وَ / وِ گ ُ وَ / وِ ] (ترکیب عطفی ، اِ صوت مرکب ) در تداول ، ناله ٔ توأم باگریه . زاری همراه گریه . آوای گریه ٔ ممتد و آهسته .
-
جستوجو در متن
-
ارد
لغتنامه دهخدا
ارد. [ اَ ] (اِخ ) نام ایزدی در آئین ایرانیان باستان . در اوستا اَشی وَنگوهی و در پهلوی اَرت آمده ، کلمه ٔ ونگهو صفت است بمعنی نیک وخوب . کلمه ٔ مرکب مزبور بمعنی اشی نیک است و آن در پهلوی بصور اَرشَش وَنگ و اَشَش وَنگ و اَرشوش ونگ و معمولاً بصورت اَش...