کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَعْدَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
وعده گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] va'degāh جای قرارداد؛ محلی که برای ملاقات معین شده.
-
وعده مشروط
دیکشنری فارسی به عربی
التماس
-
وعده گرفتن
دیکشنری فارسی به عربی
ادع
-
وعده دادن
دیکشنری فارسی به عربی
ادع
-
وعده گاه
دیکشنری فارسی به عربی
ملتقي
-
وعده خواهی
دیکشنری فارسی به عربی
دعوة
-
وعده گیری
دیکشنری فارسی به عربی
دعوة
-
خوش وعده
لهجه و گویش تهرانی
کسی که خودش را مهمان میکند
-
وعده سرخرمن
لهجه و گویش تهرانی
قول ناپایدار و آینده
-
خلاف وعده کردن
لغتنامه دهخدا
خلاف وعده کردن . [ خ ِ ف ِ وَ دَ / دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مطابق وعده عمل نکردن . برخلاف پیمان رفتن .
-
وعده ملا قات
دیکشنری فارسی به عربی
تعيين
-
انتظار وعده دادن
دیکشنری فارسی به عربی
وعد
-
خاله خوش وعده
لهجه و گویش تهرانی
کسی که هر جا خودش را مهمان می کند یا زود دعوت را قبول کند
-
وعده و سوگند
فرهنگ گنجواژه
امید دادن.
-
وعده و نوید
فرهنگ گنجواژه
وعده.