کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَرْاَوُردَن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وَرْاَوُردَن
لهجه و گویش گنابادی
warawordan در گویش گنابادی فعل لج کردن ، لجبازی
-
واژههای مشابه
-
ورآوردن
لغتنامه دهخدا
ورآوردن . [ وَ وَ دَ ] (مص مرکب ) کندن چیزی که به جائی چسبیده باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). چیزی را از جای خویش کندن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
هم ورآوردن
واژهنامه آزاد
(به فتح و) کار بیهوده و بی هدف انجام دادن؛ بیش از حد طول دادن کاری به دلیل انجام کارهای بیهوده ای که وقت کار اصلی را می گیرد.
-
واژههای همآوا
-
ورآوردن
لغتنامه دهخدا
ورآوردن . [ وَ وَ دَ ] (مص مرکب ) کندن چیزی که به جائی چسبیده باشد. (یادداشت مرحوم دهخدا). چیزی را از جای خویش کندن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
baker's yeast
مخمر نانوایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی مخمر صنعتی که از آن در تهیۀ محصولات نانوایی برای ورآوردن خمیر و ایجاد بافت اسفنجی استفاده میشود
-
وَر-
لهجه و گویش تهرانی
بَر ـ پیشوند فعلی:ور پریدن، ور رفتن،ورچیدن، ورآمدن، ورآوردن (جدا کردن)