کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَرتِکْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وَرتِکْ
لهجه و گویش گنابادی
wartek در گویش گنابادی یعنی آماده شوخی ، همیشه آماده انجام کاری یا رفتن به جایی ، سرحال ، شاد ، مثبت اندیش ، کوک شده
-
جستوجو در متن
-
وردیج
لغتنامه دهخدا
وردیج . [ وَ ] (اِ) ورتک . وردج . (فرهنگ فارسی معین ). ورتیج . (برهان ) (آنندراج ). و آن پرنده ای است کوچکتر از تیهو. بلدرچین . سلوی . (برهان ) کرک . (ناظم الاطباء). . رجوع به ورتیج شود : هلاک ساختم این مرغ نیم بسمل خویش سحر که مدح جمالش شنیدم از ورد...