کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَثَاقَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وَثَاقَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
به بند كشيدن او (وَثاق به وسيلههايي که با آنها چيزي را ميبندند می گویند)
-
واژههای مشابه
-
وثاقة
لغتنامه دهخدا
وثاقة. [ وَ ق َ ] (ع مص ) استوار شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (تاج المصادر). استوار گردیدن . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || استوارکاری نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
وثاقت
فرهنگ فارسی معین
(وَ قَ) [ ع . وثاقة ] (اِمص .) 1 - استحکام ، استواری . 2 - موثقی ، معتمدی .
-
وثاقت
لغتنامه دهخدا
وثاقت . [ وَ ق َ ] (از ع ، اِمص ) استواری : در وثاقت تحریر و لطف تقریر و دقت نظر بی نظیر. (قاضی نوراﷲ). رجوع به وثاقة شود.
-
جرفسة
لغتنامه دهخدا
جرفسة. [ ج َ ف َ س َ ] (ع مص ) بر زمین افکندن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بر زمین افکندن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || تمام گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || از بیخ بر کندن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || ...