کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وَتَه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وَتَه
لهجه و گویش گنابادی
watah در گویش گنابادی یعنی پایین ، روی زمین
-
واژههای مشابه
-
وَتَه شِ
لهجه و گویش گنابادی
watahshe در گویش گنابادی یعنی پیاده شوید ، برید پایین ، برو پایین ، خارج شو
-
وِت وِته
لهجه و گویش تهرانی
نجوا
-
سر وته یه کرباس
لهجه و گویش تهرانی
مانند هم.
-
واژههای همآوا
-
وتح
لغتنامه دهخدا
وتح . [ وَ ] (ع مص ) کم کردن دهش خود را. (ناظم الاطباء) (از المنجد).
-
وتح
لغتنامه دهخدا
وتح . [ وَ ت َ ] (ع ص ، اِ) وَتِح . وتیح . چیز اندک و حقیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). اندک . (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء).
-
وتح
لغتنامه دهخدا
وتح . [ وَ ت ِ ] (ع ص ، اِ) چیز اندک و حقیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شی ٔ وتح وَعِر؛ از اتباع است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رجل وتح ؛ مرد فرومایه . (منتهی الارب ) (آنندراج )؛ مرد فرومایه و خسیس . (ناظم الاطباء).
-
وطح
لغتنامه دهخدا
وطح . [ وَ ] (ع اِ) پلیدی و پیخال و گِل که برسم و چنگال ستور و مرغ چسبیده باشد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). گِل که بر چنگال مرغ بندد. (مهذب الاسماء). وطحة یکی ِ آن . (منتهی الارب ). || (مص ) به دست دور کردن وطح را به درشت...
-
وطح
لغتنامه دهخدا
وطح . [ وَ طَ ] (ع اِ) پلیدی و پیخال و گِل که بر سم و چنگال ستور و مرغ چسبیده باشد. وطحة یکی ِ آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
وتح
فرهنگ فارسی معین
(وَ تِ) [ ع . ] (ص .) خسیس ، فرومایه .
-
جستوجو در متن
-
scows
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دامنه ها، قایق تفریحی، قایق چهار گوش، وته پهن
-
precipitant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیش رونده، عامل رسوب، شدنی، جدا شدنی، باعجله، غیر محلول وته نشینشونده، شتاب زده