کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وور زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وور زدن
لغتنامه دهخدا
وور زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) ووژ زدن مگس (در تداول ). بسیار بودن مگس در جایی . وول زدن .
-
واژههای مشابه
-
وور وور
لغتنامه دهخدا
وور وور. (ص ) بیشمار و کثیر و انبوه و غلبه .- ایل وور وور ؛ گروه بیشمار: مثل ایل وور وور ریختند و غارت و چپاول کردند.
-
وور و وور
لغتنامه دهخدا
وور و وور. [ وو رُ / وورْ رُ ] (ق ) (در تداول ) متصل . پیاپی . پی درپی . پشت سرهم . یک ریز. یک بند.
-
وور دادن
واژهنامه آزاد
وور بر وزن کور:پرتاب کردن هرچیزی به سمت دیگران را گویند.
-
وور دادن
واژهنامه آزاد
(وور بر وزن کور) به معنای انداختن مثل یک عدد سیب برای من وور ده!
-
جستوجو در متن
-
ووژ زدن
لغتنامه دهخدا
ووژ زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) ووژ زدن مگس ؛ بسیار بودن مگس در جایی . (فرهنگ فارسی معین ). وور زدن . وول زدن .