کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
وهیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
وهیة
لغتنامه دهخدا
وهیة. [ وَ هی ی َ ] (ع اِ) مروارید. || (ص ) شتر گشنی سطبرفربه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
وهیة
لغتنامه دهخدا
وهیة. [ وَهَْ ی َ ] (ع اِمص ) کشیدگی ادیم و جز آن . (منتهی الارب ). کفیدگی ادیم . (آنندراج ). و منه قولهم غادر وهیة لاترقع؛ ای فتقاً لاتقدر (یقدر) علی رتقه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
وهیة
لغتنامه دهخدا
وهیة. [ وُ هََ ی ْ ی َ ] (ع اِ مصغر) مصغر وَهی ، و آن شکاف چیزی و دریدگی آن است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
وحیة
لغتنامه دهخدا
وحیة. [ وَ حی ی َ ](ع ص ) مؤنث وحی به معنی سریعة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء): هو احد السموم الوحیة. (ابن البیطار): ذکاة وحیة؛ ای سریعة. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
به
لغتنامه دهخدا
به . [ ب ِه ْ ] (ص ) در ایرانی باستان «وهیه » (اوستا «ونگه ، وهیه » .«بارتولمه ص 1405» نیز «وهو» صفت است بمعنی خوب و نیک و به . «بارتولمه ص 1395». سانسکریت «وسو» ، پارسی باستان «وهو» ، پهلوی «وه » . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). خوب و نیک . (برهان ). خ...
-
مروارید
لغتنامه دهخدا
مروارید. [ م ُرْ ] (اِ) یک نوع ماده ٔ صلب و سخت و سپید و تابان که در درون بعضی صدفها متشکل می گردد و یکی از گوهرها می باشد. (ناظم الاطباء). مروارید افخر سایر جواهر است و بعضی برآنند که از جنس استخوان است و او بحسب آب و رنگ منقسم می شود به شاهوار و شک...
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا (برجستگی و فرورفتگی ) ندارد. در هر پ...